خدایا دوباره محرم رسید
زمان غم و درد و ماتم رسید
به کرب و بلا شور محشر بپاست
دل اهل عالم به غم مبتلاست
چو کرب و بلا صحنه ی جنگ شد
شب و روز ما هر دو یکرنگ شد
شده روز ما مثل شب تار تار
بگرید بشر روز و شب زار زار
به بالای نی راس قرآن شود
دل مؤمنان بیت الاخزان شود
به کرب و بلا می شود قحط آب
دل اهل عالم از این غم کباب
حسین(ع) است و هفتاد و دو حق طلب
همه مایه ی افتخار عرب
حسین(ع) است و هفتاد و دو مرد دین
که هستند تاج سر مؤمنین
حسین(ع) است بر لشکر حق امیر
که در کل عالم ندارد نظیر
شود کشته انصار و یاران او
فدای ره دین شود جان او
علمدار لشکر ابوفاضل(ع) است
که از کودکی دشمن باطل است
ابوفاضل(ع) آن ساقی تشنگان
ندارد شبیهی به هفت آسمان
ابوفاضل(ع) آن زاده ی بوتراب
شود تشنه لب کشته نزدیک آب
چراغ هدایت شود سرنگون
شود کربلا مثل دریای خون
چو کرب و بلا می شود پر بلا
شود واسط فیض حق سر جدا
شود زینب(س) و بانوان حرم
به همراهی کودکان حرم
اسیر بلا و اسیر ستم
اسیر دو صد درد و اندوه و غم
سوی شام غم ها رود کاروان
همه پا برهنه، همه خسته جان
ز غصه به لب می رسد جانشان
رسد تا فلک آه و افغانشان
به نیزه شود راس هر قهرمان
و سرها جلودار این کاروان
رسد کاروان چون که در شهر شام
به سرها خورد سنگ از پشت بام
محرم شود ماه اندوه و غم
صفر ماه ظلم است و ماه ستم
همین که محرم بگوید سلام
شود خنده بر اهل ایمان حرام
صفر بست وقتی که بار سفر
بماند بشر قلب خون، چشم تر