سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (180)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (16)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (186)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 839716
بازدید امروز :389
بازدید دیروز : 205
تعداد کل پست ها : 1378

 

دوباره محرم رسید

خدایا دوباره محرم رسید

زمان غم و درد و ماتم رسید


به کرب و بلا شور محشر بپاست

دل اهل عالم به غم مبتلاست


چو کرب و بلا صحنه ی جنگ شد

شب و روز ما هر دو یکرنگ شد


شده روز ما مثل شب تار تار

بگرید بشر روز و شب زار زار


به بالای نی راس قرآن شود

دل مؤمنان بیت الاخزان شود


به کرب و بلا می شود قحط آب 

دل اهل عالم از این غم کباب 


حسین(ع) است و هفتاد و دو حق طلب

همه مایه ی افتخار عرب


حسین(ع) است و هفتاد و دو مرد دین

که هستند تاج سر مؤمنین


حسین(ع) است بر لشکر حق امیر

که در کل عالم ندارد نظیر


شود کشته انصار و یاران او

فدای ره دین شود جان او


علمدار لشکر ابوفاضل(ع) است

که از کودکی دشمن باطل است


ابوفاضل(ع) آن ساقی تشنگان

ندارد شبیهی به هفت آسمان


ابوفاضل(ع) آن زاده ی بوتراب

شود تشنه لب کشته نزدیک آب


 چراغ هدایت شود سرنگون

شود کربلا مثل دریای خون


چو کرب و بلا می شود پر بلا

شود واسط فیض حق سر جدا


شود زینب(س) و بانوان حرم

به همراهی کودکان حرم


اسیر بلا و اسیر ستم

اسیر دو صد درد و اندوه و غم


سوی شام غم ها رود کاروان

همه پا برهنه، همه خسته جان


ز غصه به لب می رسد جانشان

رسد تا فلک آه و افغانشان


به نیزه شود راس هر قهرمان

و سرها جلودار این کاروان


رسد کاروان چون که در شهر شام

به سرها خورد سنگ از پشت بام


محرم شود ماه اندوه و غم

صفر ماه ظلم است و ماه ستم


همین که محرم بگوید سلام

شود خنده بر اهل ایمان حرام


صفر بست وقتی که بار سفر

بماند بشر قلب خون، چشم تر



چهارشنبه 04 تیر 4 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin