عاشق
|
|
از لب دوست خوش آن کس که رطب می خواهد می پرست است وی و باغ عنب می خواهد
می و مستیش همه لعل لب دلدار است یار را او عوض سیم و ذهب می خواهد
خانه دوست مطبخانه ی بیماری اوست اوست بیمار و به هر درد مطب می خواهد
فرصت نیمه ی شب فرصت بس مغتنمی است دوست را در دل هر نیمه ی شب می خواهد
عاشق آن است که بی چون و چرا دل بدهد نیست عاشق اگر از یار سبب می خواهد
دل دریایی من خانه ی دلدار من است رقص کن رقص که این خانه طرب می خواهد
بسته شد گر در رحمت منشینید ز پا بطلب بارش رحمت که طلب می خواهد
حیدری مذهبم و بین همه لیل و نهار دل من سیزده از ماه رجب می خواهد
هر که خواهد که برد نام علی(ع) را به زبان خوش صدا حنجره چون زنگ حلب می خواهد
هر که جز راه علی(ع) رفت و طلب کرد بهشت کار او بی حد و بی حصر عجب می خواهد
|
چهارشنبه 90 اسفند 17 |
نظر بدهید
|
|
|
|