سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (183)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (18)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (16)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (186)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 841711
بازدید امروز :17
بازدید دیروز : 681
تعداد کل پست ها : 1382

 

همرهان این ســــــــــرزمین پر بلا کرب و بلاست

همرهان این ســــــــــرزمین پر بلا کرب و بلاست
هـــــــــــمرهان اینجا که می بینید آری قتلگاست

قطره های خون که می بیــــنید اینـــــــــجا ریخته
قطره های خون شاهنــــشاه سر از تن جداست

اشک و خون در هم شده اینجا ، گمانم خواهری
لب نـــــــــهاده بر رگی کان رگ بریده از قفاست

دوستان این ســر که می بینید خون آلوده است
می رود گه در تنور و گاه روی نــــــــــیزه هاست

شــــــــعله های آتشی از دور تر پــــــــــیداستی
وای ای یاران که این آتـش ز طرف خـیمه هاست

کودکی با گوش پاره وای ســــــــــیلی می خورد
یک سه ساله دخـــــــــتری آری اسیر اشقیاست

کودکی هم روی دست باب خود غش کرده است
تیر کـــــین هم از کـــمانی بهر حلقومش رهاست

از چه رو از چشم مشک این گونه خون جاری شده
گوئیا این مشک مشک ساقی لب تشنه هاست

بر لب شــــــــــــط است ساقی و لبان خشک او
در کنار شط آب و تشـــــــنه همچون بچّه هاست

آب می آورد ســـــــاقی بــهر طـــــــــــفلان حرم
دشـــــمن بی دین جدا بنمود از او دست راست

دوستان ساقی دو دستش را به راه دوست داد
چون که ساقی تشـــــــنه ی دیدار یار آشناست

کشته شد ساقی و از زین سرنگون بر خاک شد
خاک پاک دشــــــت ماریه که نامــــش کربلاست

کیست کاینـگونه به خون خویش غوطه می خورد
ماه در خون می خورد غوطه ، یا او مه لــقاست

شعر: علی اسماعیلی



پنج شنبه 86 دی 20 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin