غم هجران
|
|
در دلم بزم غم هجر تو برپا شده است چشمه ی چشم ز هجران تو دریا شده است
در جوانی شده ام پیر زمین گیر آقا زیر بار غمت از بس کمرم تا شده است
با تو آقا همه ی عالم هستی از ماست بی تو تن با همه تن ها و چه تنها شده است
تو بهشت منی اما چه کنم آقا جان سرنوشتم همه چون آدم و حوا شده است
من ز هجران تو امروز گرفتم آتش وعده ی آمدنت از چه به فردا شده است
آمدم کوچه به کوچه همه جا در طلبت گاه هم مرغ دلم راهی صحرا شده است
دست هایم همه شب سوی خدا تا به سحر دیده هم ملتمس عالم بالا شده است
وصف روی تو شنیدیم و ندیدیم تو را یوسف فاطمه(س) دیدار تو رویا شده است
دست ما گرچه تهی، در دل ما مهر شماست دل از این روی گلستان مصفا شده است
سجده ی شکر خدا را که محب تو شدیم دل ما شیفته ی یوسف زهرا(س) شده است
|
پنج شنبه 93 شهریور 20 |
نظر بدهید
|
|
|
|