سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شاعر ناشی

وفات حضرت عبدالعظیم حسنی

وظیفه شناسی

انتظار

مصداق صراط المستقیم

وابتغو الیه الوسیله

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (177)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (230)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (175)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 833708
بازدید امروز :204
بازدید دیروز : 205
تعداد کل پست ها : 1355

 

شاعر ناشی

با رسم شکل و شیوه های ناب نقاشی
اثبات کردم مؤمنان هستند داداشی

فرقی ندارد ترک با کرد و عرب یا فارس
تبریزی و مهرانی و اهوازی و کاشی

قرآن برادر خوانده مؤمن های عالم را
فرقی ندارد که شما اهل کجا باشی

مؤمن فقط با اهل ایمان همنشین باشد
هرگز نگردد همنشین با هیچ اوباشی

نیک است در پندار و در گفتار و در کردار
نه شارلاتان است و نه در فکر کلّاشی

رزق حلال و‌ پاک معیار مسلمانی است
فرقی ندارد شاه هستی یا که کفّاشی

باشد کلامش دلنشین همچون نسیم صبح
 مؤمن نه تندی می کند نه سَبّ و فحّاشی

برهان و حجت رسم استدلال او هستند
کی سر زند از مؤمنین تندی و پرخاشی

در وقت شادی هم خدا ناظر به اعمال است
پس عیش مؤمن نیست از انواع عیاشی

او طبق شرع و عرف و قانون است اعمالش
هرگز نگردد مرتشی هرگز نشد راشی

گر شعر من دارای صدها عیب و ایراد است
شرمنده ام، هستم من آخر شاعری ناشی



چهارشنبه 04 فروردین 27 | نظر بدهید

 

وفات حضرت عبدالعظیم حسنی

در ری بنا نهاده شده کربلای تو
ما زائریم زائر صحن و سرای تو

چون بر سر تو سایه ی آل محمد(ص) است
نوشیم ما ز ساغر آل عبای تو

تو سیدالکریمی و عطر گل حسن(ع)
پیچیده است عطر حسن(ع) در فضای تو

رفتی از این جهان و جهان داغدار توست
خاک غم است بر سر ما در عزای تو

مثل حسن(ع) تو نیز سخی هستی و کریم
ما ریزه خوار سفره ی جود و سخای تو

رفتی و ما ز داغ تو خون گریه می کنیم
اما همیشه در دل ما هست جای تو

تو سید الکریمی و سلطان قلبها
بیچاره ایم ما و غریب و گدای تو

با حال خسته زائر کوی تو گشته ایم
چشم امید ماست به لطف و عطای تو



شنبه 04 فروردین 23 | نظر بدهید

 

وظیفه شناسی

خورشید پشت ابر و هوا گرگ و میش بود
نصاب گرم نصب « ال ان بی » و دیش بود

پیری عصا به دست به مسجد رسیده بود
او یادگار دوره ی آئین و کیش بود

مردم فراری اند ز اسلام سالهاست
مؤمن دلش از این غم و اندوه، ریش بود

روحانی مبلغ اعزامی از ستاد
از بهر جذب خلق به مسجد سریش بود

در صف شدند خادم مسجد وَ پیر مرد
روحانی مبلغ دین هم به پیش بود

از پشت پرده پیرزنی بی حجاب گفت:
حرفی گزنده را که پر از طعن و نیش بود

هرگز نگفته ای سخن از آل مصطفی(ص)
گفتی هر آنچه را سخنان کشیش بود

بود اولویت تو سیاست نه شرع و دین!
گاهی هم از عواقب بنگ و حشیش بود

بی دینی اهالی این کوچه کار توست
قبلا نماز خوان ز دو صد نیز بیش بود

آن پیرزن برای خودش نطق می نمود
روحانی محل پی تکثیر خویش بود



پنج شنبه 04 فروردین 21 | نظر بدهید

 

انتظار

کاش از یوسف زهرا(س) خبری می آمد
کاش بر شام فراقش سحری می آمد

چشم ما گر که نبیند رخ او نابیناست
کاشکی روشنی چشم تری می آمد

همه ی عمر دعای فرجش ورد لب است
کاش بر ذکر لب ما اثری می آمد

جمعه ها ندبه ی ما ترک نشد در همه عمر
کاش بر ندبه شیعه ثمری می آمد

چشم ما هست به دستان سخاوتمندش
کاش ما را هم از ایشان نظری می آمد 

او به هر شهر و دیاری گذرش افتاده
کاشکی او سوی ما هم گذری می آمد

اوست تاج سر هر شیعه ی اثنی عشری
کاشکی بر سر ما تاج سری می آمد

ما همه منتظر امر ظهورش هستیم
کاش بر منتظِران منتظَری می آمد

روز ما بی رخ او تارتر از شب شده است
کاش این شام سیه را قمری می آمد

کام ما تلخ تر از زهر شد از درد فراق
کاشکی معدن شهد و شکری می آمد

همه ی عالم هستی شده لبریز ستم
کاشکی دادرس و دادگری می آمد

همسفر لازمه ی یک سفر رؤیایی است
کاشکی همسفر خوش سفری می آمد

او ندارد اگر از حضرت حقّ اذن ظهور
کاشکی لا اقل او مختصری می آمد

ترس داریم بمیریم و نبینیم او را 
کاش  بر بستر هر محتضری می آمد 



چهارشنبه 04 فروردین 20 | نظر بدهید

 

مصداق صراط المستقیم

لب گشایم باز در مدح امیر مؤمنان(ع)
با زبان الکنم اوصاف او سازم بیان

خوبرویان جهان محو رخ زیبای او
می زند رخسار او طعنه به هر رنگین کمان

او به نص وحی آگاه است از علم الکتاب
بوده است او شاهد خلق همه هفت آسمان

کنده با یاری حق او درب خیبر را ز جا
او به اذن الله سازد خلق حتی کهکشان

مصطفی(ص) و مرتضی(ع) هستند با هم همنشین
در کنار نام حق شد نامشان جزو اذان

عشق او جاری است در رگهای ما از کودکی
مهرش از روز ازل در قلب ما دارد مکان

خلق کرد او را خدا از نور مخصوص خودش
هست قاصر وقت توصیف کمالاتش زبان

هست ذکر او عبادت طبق گفتار نبی(ص)
نام او اوراد تسبیح همه صاحب دلان 

اوست با اذن خدا حلال مشکل های ما
حل کند او مشکلات مرد و زن؛ پیر و جوان

در جوانمردی ندارد هیچ همتایی علی(ع)
اوست الگوی جوانمردی به هر عصر و زمان

بر سرم دارم اگر تاج تولای علی(ع)
هست در صحرای محشر بر سرِ ما سایبان

هر کسی شد شیعه ی او بُرد سود بی حساب
دشمن او دیده در دنیا و در عُقبا زیان

در تمام آزمون های خدا گشته قبول
از خدا بگرفته است او بیست در هر امتحان

راه حیدر(ع) هست مصداق صراط المستقیم
می رسد این راه بی شک تا خدای مهربان

نیست تا کوی سعادت هیچ راه دیگری
وعده در صحرای محشر این خط و این هم نشان



شنبه 04 فروردین 9 | نظر بدهید

 

وابتغو الیه الوسیله

گفت ما را خدایمان کافی است
گفتمش از چه کفر می گویی
این سخن فتنه ای ز شیطان است
تو طریق ضلال می پویی

بنده را گر خدای او کافی است
از چه شد خلق عالم هستی
کهکشان ها و آسمان ها، بعد
باغ و صحرا؛ بلندی و پستی

گفت: اَلَیسَ ..‌. بِکافٍ عَبدَه
نکته ای که صریح قرآن است
گفتم این آیه نقل قول خدا 
از عدوی امیر ایمان است

این سخن را به گوش خود آویز
که هدایت وسیله می خواهد
در عوض راه دشمنان خدا
مکر و نیرنگ و حیله می خواهد

مقصد ما اگر چه الله(جل جلاله) است
اهل بیت اند نور راه اله
بی وجود ائمه گم می شد
به خداوندی خدا این راه

آفریده شده چرا خورشید؟
خلقت کوکب و قمر از چیست؟
و من الماء کل شی حی
هیچ فردی بدون آب نزیست

همه ی آفریده های خدا
هست در خدمت تو ای انسان
تا به یاری این همه نعمت
بشود قلب تو پر از ایمان

شده بر قلب مصطفی(ص) نازل
آیه های کتاب حق قرآن
روشنی بخش راه خوشبختی است
این چراغ هدایت انسان

گشته واجب اطاعت از حیدر(ع)
چون اطاعت ز مصطفی(ص) و خدا
ما  همه بنده ی خدا هستیم
احمد(ص) و آل او به ما مولا

همه عالم قلیل خوانده شده
اهل بیتند کوثر قرآن
می شود پس به یاری الله(جل جلاله)
مرتضی(ع) شرح سوره ی فرقان

چارده نور آفریده خدا
که چراغ هدایت بشرند
تا ابد این چهارده خورشید
شرط خیر و سعادت بشرند

به خداوندی خدا سوگند
مدد از غیر او خطایی نیست
هدف است او و دیگران ابزار
به خدا جز «خدا» خدایی نیست

من خدا را گواه می گیرم
این سخن نکته ی خلافی نیست
چون تقرّب وسیله می خواهد
دم زدن از اله کافی نیست



چهارشنبه 04 فروردین 6 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin