با سنگ فتنه گوهر ایمان شکسته شد
تاج سر ملائک و انسان شکسته شد
آن گل که بود زینت گلزار ملک دین
در ابتدای فصل بهاران شکسته شد
عالم به ناز حضرت او آفریده شد
افسوس او چه زود، چه آسان شکسته شد
او پر بهاترین گهر آفرینش است
اما چگونه راحت و ارزان شکسته شد
مُهر نبوت رسول خدا(ص) بود فاطمه(س)
ای وای من، نگین سلیمان شکسته شد
او ترجمان تک تک آیات وحی بود
در بین کوچه حرمت قران شکسته شد
با آن تبر که اهل سقیفه بساختند
عهد غدیر و طاعت و پیمان شکسته شد
از بعد واقعه همه عالم کویر شد
پژمرد باغ و لاله و ریحان شکسته شد
دنیا پر از سکوت، همه خلق بی خبر
شاید دهان هرچه سخندان شکسته شد
آن خانه ای که مهبط جبریل بوده است
آتش گرفت و مثل نیستان شکسته شد
پژمرده گشت گل، پر پروانه هم بسوخت
ای دل بسوز شمع شبستان شکسته شد
ظلمت فضای هر دو جهان را فرا گرفت
با سنگ کینه شمس درخشان شکسته شد
میزان علی(ع) است، فاطمه(س) هم کفو حیدر(س) است
زهرا(س) شهیده گشته و میزان شکسته شد