اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (183)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (18)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (16)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (186)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 843294
بازدید امروز :63
بازدید دیروز : 283
تعداد کل پست ها : 1385

 

همسفر

تا همسفر شدم من دلخسته با سرت
گاهی گریستم به تو گاهی به اصغرت

از روی نیزه تا که شدی نغمه خوان وحی
من خون گریستم همه دم پای منبرت

گاهی ز داغ حضرت عباس(ع) سوختم
گاهی نشست در دل من داغ اکبرت

در تشت زر که خورد به لبهات خیزران
پر شد ز خون دیده ام آنگاه ساغرت

در راه شام طاقتم از غصه طاق شد
از ناقه تا به خاک بیافتاد دخترت

یک کاروان مصیبت و اندوه و رنج و درد
با من گریست بر سر هر کوی مادرت

جانم به لب رسید دو صد بار تا سحر
چون رفت در تنور شبی راس انورت

یک اربعین ز دوری تو خون گریستم
دیگر بس است جان تو و جان خواهرت



شنبه 94 آذر 7 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin