"ای شب قدر رضا(ع)، قدر تو را نشناختند"
روح و معنای دعا، قدر تو را نشناختند
نام زیبای تو درمان است بر آلام ما
ای به هر دردی دوا، قدر تو را نشناختند
رهرو راه تو هر کس شد بهشتی می شود
ای بشر را رهنما، قدر تو را نشناختند
مومن آن باشد که دارد مقتدایی چون شما
مومنین را مقتدا، قدر تو را نشناختند
در سخاوت مادر گیتی نزاده مثل تو
معدن جود و سخا، قدر تو را نشناختند
تار موی تو به یک سو ، هر دو عالم یک طرف
تار مویت کیمیا، قدر تو را نشناختند
جز وفا از تو ندیده هیچ کس در این جهان
تو ولی از ما جفا، قدر تو را نشناختند
با ولای تو همه دنیا و عقبا مال ماست
حیف شد شاه و گدا، قدر تو را نشناختند
با تو حرف از نا امیدی نیست در قاموس ما
ای تو معنای رجا، قدر تو را نشناختند
هر بلایی می رسد، از این نمک نشناسی است
چون غریب و آشنا، قدر تو را نشناختند
دامنم از اشک دیده در غمت دریای خون
بر تنم رخت عزا، قدر تو را نشناختند
آفریدت چون خدا بر خویش گفتا آفرین
مردم اما پس چرا قدر تو را نشناختند؟!