رباعیات عاشورایی
|
|
وقتی به روی سینه ی مولا عدو نشست نا گاه جان زینب کبری(س) زهم گسست
آنسان که سر ز پیکر مولا جدا نمود گویا ستون بین زمین و سما شکست *** تا کاروان به کرببلا پا گذاشتند داغی عظیم در دل ما جا گذاشتند
یک چشم جوی خون شد و یک چشم رود اشک پا چونکه روی سینه ی مولا گذاشتند *** در کربلا اسیر به دام بلا شدند با درد و رنج راهی شام بلا شدند
می خواستند مست باده ی قالوا بلی شوند مست خدا ز باده ی جام بلا شدند *** آنان که همه عمر گرفتار حسینند واز سوز جگر جمله عزادار حسینند
گر خلق جهان طالب جنات نعیمند آنها همگی طالب دیدار حسینند
|
یکشنبه 95 مهر 18 |
نظر
|
|
|
|