دوباره زمان عزا شد
دوباره قیامت به پا شد
دوباره دل شیعه لبریز
ز درد و غم و غصه ها شد
دوباره عزای بتول و
دوباره غم و درد حیدر(ع)
رسیده دگر باره وقت ِ
سیه پوشی از داغ کوثر
در این سوگ عظمی
زهجران زهرا
زند ناله مولا
زند ناله مولا
سفر کرده زهرا(س) ز دنیا
زمان مصیبت رسیده
حسن (ع) می زند دست بر سر
شده زینبش قد خمیده
بریزید از دیدگان خون
که تشییع گشته شبانه
شکسته است پهلوی زهرا(س)
ز میخ در و تازیانه
ببین یا محمد(ص)
به اشک دو دیده
چه غمها پس از تو
به زهرا(س) رسیده
بیا و ببین شعله ها را
فروزان ز بیت ولایت
در و هیزم و آتش و دود
هجوم و جفا و جنایت
دل فتنه گر های آن روز
ز بغض و جفا پر شرر بود
لگد زد به در بی حیایی
وَ زهرای تو پشت در بود
چه گویم چه گویم
من از پشت آن در
شده غنچه پرپر
شده غنچه پرپر
واویلا واویلا