نومید و دلشکسته پس از انتظارها
هر روز می روند از اینجا هزارها
صد طعنه بشنویم گروهی که مانده ایم
یعنی که مانده ایم به زیر فشارها
جان می دهیم از غم هجران روی یار
آری اگر چه زنده بگردیم بارها
در جستجوی گل به گلستان که می رویم
سخت است سخت طعنه شنیدن ز خارها
چون طالبیم، طالب دیدار روی یار
شوئیم ما زدیده و دلها غبارها
آن سبز پوش یکه سوار عرب کجاست؟
ما را چه حاجت است به دیگر سوارها
تا وعده ی رسیدن دلبر به ما رسید
ما بشمریم یک یک لیل و نهارها
وقت عمل رسیده بکوشیم روز و شب
چون بی نتیجه است تمام شعارها
طرفندها زدیم و نیامد نگار ما
تدبیر تازه ، طرح نو و ابتکارها
آقا بیا که شیعه اسیر دو صد بلاست
بشکن به دست حیدری خود حصارها
دیگر نمانده است قراری برای ما
ما شهره ایم بین همه بی قرار ها
آقا بیا که گرد تو گردیم روز و شب
ما را خوش است گردش در این مدارها
یک عمر در فراق تو آقا گریستیم
شاهد به روی گونه ی ما این شیارها
از بس گریست دیده ز هجر تو خشک شد
یک بار پا گذار تو در این دیارها
دین خدا به دست بشر سر بریده شد
بیرون کن از غلاف دگر ذوالفقارها
ای آن کسی که مایه ی هر زندگی تویی
ما مرده ایم بی تو درون مزارها
قران و اهل بیت(ع) دو حصن حصین ماست
ما شیعه ایم شیعه ی این هشت و چارها