قمری به سر شاخه غزلخوان محمد(ص)
جبریل امین قاری قران محمد(ص)
هر جا گذری رحمت حق گشته فراوان
گسترده شده سفره احسان محمد(ص)
آهوی زمین، مرغ هوا، ماهی دریا
هستند همه ریزه خور خوان محمد(ص)
خورده سند عالم هستی چو به نامش
پس عالم و آدم همه مهمان محمد(ص)
برده دل و دین از همه با خلق نکویش
عالم همه مات لب خندان محمد(ص)
خورشید جهانتاب زده تکیه به کوهی
محو رخ رخشنده و تابان محمد(ص)
ای شیعه تو خوش باش که پیروز تو هستی
ماندی تو فقط بر سر پیمان محمد(ص)
ما را چه نیازی به می و میکده باشد
مستیم ز جام می چشمان محمد(ص)
هم رحمت و هم موهبت واسع حق است
ما شیعه ی عشقیم و مسلمان محمد(ص)
گردیده در او حق و حقیقت متجلی
عالم همه سرگشته و حیران محمد(ص)
او ترجمه ی ساده ی ایمان و یقین است
ما دلشده ی گوهر ایمان محمد(ص)
نشناخته بی شک به خداوند خدا را
آن کس که نشد طفل دبستان محمد(ص)
خوش آن که به جز راه محمد(ص) نرود هیچ
یعنی که شده بوذر و سلمان محمد(ص)
ما شاه جهانیم و دو عالم همه از ماست
هستیم غلامی ز غلامان محمد(ص)