زنی از سوره طه و اعطینا مطهر تر
زنی از آسمان، از کرسی اعلی مطهر تر
زنی از آفتاب ظهر عاشورا مطهر تر
زنی از مریم و از هاجر و حوا مطهر تر
زن اما دختر پیغمبر(ص) و ام ابیها اوست
زن اما بر تمام آیه های وحی معنا اوست
زن اما نقطه ی آغاز خلقت، نقطه ی پایان دنیا اوست
که انفاس خوشش همچون نفسهای مسیحا اوست
زنی خاکی که سر تا پای این زن پاک و افلاکی است
زکیه، فاطمه، معصومه، زهرا(س)، اسوه ی پاکی است
چرا او خورده سیلی، چادر او پس چرا خاکی است؟
چرا پس سرنوشت او قرین با درد و غمناکی است؟
ملائک در طواف خانه اش دائم به پروازند
گدایانش به عرش کبریائی نیز می نازند
میان اهل عالم شیعیانش خوب و ممتازند
به تاجی که به سر دارند می بالند و می نازند
زن اما ماه و خورشیدند شمعی از وجود او
میان اهل عالم شهره گردیده است جود او
شده وقف ولایت هستی و بود و نبود او
ندارد مرهمی ای وای پهلوی کبود او
زن اما دختر پیغمبر(ص) است و همسر حیدر(ع)
که نازل شد به شانش آیه های سوره کوثر
زن اما او به کشتی دو عالم هست چون لنگر
که باشد او شفیعه مومنان را موقع محشر
ولی افسوس بشکسته است پهلویش ز ضرب در
ولی افسوس رنگ غم گرفته خانه ی حیدر(ع)
ولی افسوس سوزانده است دشمن سوره کوثر
ولی افسوس با داغش عجین شد زینب(س) مضطر
زنی از جنس نور اینبار سیلی خورده از دشمن
زنی از جنس نور آزرده از نیرنگ اهریمن
بگوش آید مدام از خانه ی او ناله و شیون
ز ظلم و جور اهریمن گرفته آتش آن گلشن
صدای کودکش لرزاند وقتی آسمان ها را
گرفته رنگ و بوی غصه بعد از آن اذان ها را
ببین گریان ز داغش کودک و پیر و جوان ها را
ببین شرمنده هیزم ها و چوب خیزران ها را
صدای گریه آمد مادری و درد پهلویش
صدای گریه آمد خورد سیلی نیز بر رویش
صدای گریه آمد مادری بشکست بازویش
صدای گریه آمد دختری می کند گیسویش
شب از غم شد سیه پوش و قمر نالید از غصه
همان شب تا سحرگه میخ در نالید از غصه
سما خون گریه می کرد و سحر نالید از غصه
علی(ع) با بچه ها خونین جگر نالید از غصه
میان آن در و دیوار دین آزرده شد ای وای
ولایت غصب شد حق المبین آزرده شد ای وای
گل گلزار خیرالمرسلین(ص) آزرده شد ای وای
ز غم قلب امیر المومنین(ع) آزرده شد ای وای
تمام خانه ها از داغ زهرا(س) بیت الاحزانند
تمام سینه ها از داغ او غمگین و نالانند
تمام دیده ها از داغ او پیوسته گریانند
تمام قدسیان از داغ او سر در گریبان اند
شده آن میخ در، در سالیان بعد هی تکثیر
شده آن میخ در در کربلا هم نیزه هم شمشیر
بخیزد تا ابد از نای شیعه ناله ی شبگیر
برائت جوید از قوم ریا و حیله و تزویر