هستند شیعیان جهان مبتلای تو
بود و نبود و دار و ندارم فدای تو
"نگذاشتند دستـه گل آرم بـرای تو
از اشک بر مزار تو گل چیدهام ز دور"
چون آمدن کنار تو ممنوع بود و هست
روبیدن غبار تو ممنوع بود و هست
"بوسیدن مـزار تـو ممنـوع بود و هست
قبر تـو را ستـادم و بوسیدهام ز دور"
می خواستم ز اشک دو چشمم وضو کنم
از خاک قبر تو طلب آبرو کنم
"میخواستم مزار تو را شستشو کنم
کردم نثار، خون دل از دیدهام ز دور"
آورده باد جلوه ای از آن شمیم را
صدها سپاس حضرت رب کریم را
"سازد خموش روز قیامت جحیم را
اشکی که بر مزار تو پاشیدهام ز دور"
آقا تویی به روز قیامت مرا شفیع
ای آن که هست نزد خدا جای تو رفیع
"تا کسب آبرو کنم از روضه بقیع
صورت ز خاک قبر تو پوشیدهام ز دور"
من در غم شهادت تو گریه کرده ام
یک عمر در زیارت تو گریه کرده ام
"هر روز بهر غربت تـو گریه کردهام
هر شب ز درد و داغ تو نالیده ام ز دور"
بر لوح و حجر و فرش و قلم مانده داغ تو
بر پارهپاره ی جگرم مـانده داغ تو
"باشد بهشت مـن حرم بیچراغ تو
یک عمر دور قبر تو گردیده ام ز دور"