سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنچانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

سلامی و کلامی

کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (92)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (174)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (35)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (168)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (11)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (17)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (28)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (15)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (49)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (21)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (13)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (23)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (141)

سروده های دیگر (157)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 792327
بازدید امروز :15
بازدید دیروز : 610
تعداد کل پست ها : 1281

 

شعر ولادت قمر بنی هاشم علیه السلام

آمد بهار و  وقت تماشا یکی یکی
گل های باغ گشته شکوفا یکی یکی

بگذاشت پا به عالم خاکی گل بهشت
شد شاد قلب اهل تولا یکی یکی

ام البنین گرفته روی دست ماه خویش
خرسند و شاد همره مولا یکی یکی

این ماه حیدر (ع) است و یا ماه آسمان
باید کنیم حل معما یکی یکی

آمد پس از حسین(ع) و حسن(ع) ماه دیگری
بهتر ز ماه جمله پسرها یکی یکی

در جنت است جشن ولادت برای او
 شادی کنند احمد و زهرا(س) یکی یکی

قد قامت الصلوه که سروی قیام کرد
 دل می برد ز مردم دنیا یکی یکی

شادی کنان به سجده شکرند اهل بیت(ع)
اما کنار زینب کبری(س) یکی یکی

خورشید روی او دل هر ذره را ربود
دل برده او ز قطره و دریا یکی یکی

آنان که دم زدند ز او در تمام عمر
شادند جمله موسم فردا یکی یکی

یارب به حق ماه بنی هاشمت قسم
از مشکلات ما گره بگشا یکی یکی



سه شنبه 99 فروردین 19 | نظر بدهید

 

شعر وفات حضرت زینب سلام الله علیها

دیده ی ما چشمه ی خون در عزای زینب(س) است
شیعه با اندوه و ناله همنوای زینب(س) است

کوه صبر و استقامت بود دخت مرتضی(ع)
تکیه گاه عالم هستی عصای زینب(س) است

در اسارت درس آزادی به ما آموخته
عزت و آزادگی ما را عطای زینب(س) است

عفت زینب(س) زبانزد بود بین خاص و عام
الگوی ما شیعیان حلم و حیای زینب(س) است

کاخ استبداد را با خطبه ای ویران نمود
شیعیان، این خطبه ی حیدر(ع) نمای زینب(س) است

داغدار شش برادر بود آن بانوی صبر
تا قیامت چشم شیعه خون برای زینب(س) است

در مسیر شام خورده تازیانه بارها
عالم هستی غمین از ماجرای زینب(س) است

سینه ی زهرای اطهر خُرد شد از میخ در
تا سما در این مصیبت وای وای زینب(س) است

شیعه ایم و ریزه خوار سفره ی احسان او
تا قیامت شیعه مدیون سخای زینب(س) است

دم به دم تا آخرین دم گفت زینب(س)، یا حسین(ع)
عالمی حیران این عهد و وفای زینب(س) است

زینب کبری(س) طبیب دردهای عالم است
داروی درد بشر، تنها دوای زینب(س) است 



دوشنبه 98 اسفند 19 | نظر

 

رباعیات صلوات ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

بر منتخب خدای اعلی صلوات
بر حیدر(ع) و بر ام ابیها صلوات

آمد به جهان بتول ثانی، زینب(س)
بر ثانی صدیقه ی کبری صلوات
---
بر ترجمه ی سوره ی طه صلوات
بر فاطمه ی ام ابیها صلوات

لبخند زند زینب کبری(س) به علی(ع)
بر حیدر(ع) و بر زینب کبری(س) صلوات
---
بر چهره ی گلبوی پیمبر(ص) صلوات
بر فاطمه (س) و حضرت حیدر(ع) صلوات

دلشاد شد از مقدم زینب(س) زهرا(س)
بر جد و اب و مادر و دختر صلوات
---
دُر دریای شرف دختر حیدر(ع) زینب(س)
همدم و همنفس و یار برادر زینب(س)

مادرش ام ابیها پدرش ام کتاب
به یقین ترجمه ی سوره ی کوثر زینب(س)
---
دُر دریای شرف دختر مولا زینب(س)
دختر فاطمه ی ام ابیها زینب(س)

سینه ی حیدر(ع) اگر معدن علم است و کتاب   
  الگوی عفت و بر وحی چو معنا زینب(س)



چهارشنبه 98 دی 11 | نظر

 

شعر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

ما گدایان درگه صمدیم
همه محناج یاری و مددیم

چشم امید ما به دست خداست
ورد لبهای ما دعا و ثناست

لطف حق شد نصیب اهل زمین
شده خرم زمین چو خلد برین

داده حق دختری به دخت رسول(ص)
زینب(س) است او و هست همچو بتول(س)

بیت حیدر(ع) ز مقدمش گلشن
چشم زهرا(س) ز مقدمش روشن

آمده تا به روز عاشورا
 واژه ی صبر را کند معنا

با مدد از محول الاحوال
شیعه را می برد به اوج کمال

چون که او زینت است بر ام و اب
خوانده او را خدای او زینب(س)

چشم او تا که بر حسن(ع) افتاد
لب به خنده گشود و شد دلشاد

گفت او تا که بر حسین(ع) سلام
 شد دلش در کنار او آرام

مست شد از شراب ناب حسین(ع)
گشت شیدای آفتاب حسین(ع)

مونس و همدم برادر بود
حمد حالا کنار کوثر بود

هر دو در آرزوی هم بودند
هر دو مست سبوی هم بودند

مایه ی فخر بانوان زینب(س)
بر سر شیعه سایبان زینب(س)

شارح آیه های قران است
دل او پر ز نور ایمان است

تین و والشمس و والضحی زینب(س)
نور و فرقان و هل اتی زینب(س)

او که سر تا به پا شکیبایی است
معنی حلم و صبر و دانایی است

او به آیات وحی مفهوم است
پای تا سر امام معصوم است

به یقین ذوالفقار حیدر(ع) اوست
با حسین(ع) و حسن(ع) برابر اوست

شب میلاد او عجب شبی است
خاطرات حسین(ع) زینبی است

ساحل کشتی نجات است او
آب سرچشمه ی حیات است او

حیدر(ع)است او و حضرت زهرا(س)
پس به خیرالعمل دهد معنا

شکر یارب که زینبی هستیم
و از می جام شیعگی مستیم



سه شنبه 98 دی 10 | نظر

 

رسالت زینب سلام الله علیها

دوباره عرض ارادت کنم به ساحت زینب(س)
به پای دل بروم با شما زیارت زینب(س)

گل است و باغ ولایت ز مقدمش شده گلشن
که رشک غنچه و گلها شده لطافت زینب(س)

 بگو که ام ابیهاست یا که زینب کبراست
 و یا چو ام ابیها شده شباهت زینب(س)

گشود لب به سخن، گوهر از دهانش ریخت
که برده ارث ز حیدر(ع) فصاحت زینب(س)

چنان به پیش خدا دارد او مقام و وجاهت
که داشت هاجر و مریم سر ارادت زینب(س)

تمام عمر نشد ترک از او نماز شبی هیچ
ملائکه همه مجذوب این عبادت زینب(س)

 بتول(س) مادر زینب(س) و مرتضی پدر اوست
حسد برند ملائک به این سعادت زینب(س)

تمام هستی خود را دهد به راه حسینش
که عالمی بشود مات از این سخاوت زینب(س)

اگر که بر سر نی خواند آیه ها ی خدا را
حسین(ع) نغمه سرا بود با تلاوت زینب(س)

به سوی نعش حسینی که قبله گاه شد آن روز
نماز عشق به پا بود با امامت زینب(س)

به راه شام اگر چه به بند غصه و غم بود
بداد درس رهایی به ما اسارت زینب(س)

پیام آور وحی حرای کرب و بلا اوست
و انبیاء همه حیران این رسالت زینب(س)



یکشنبه 98 دی 8 | نظر بدهید

 

شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

گریه کمتر کن که هنگام سحر خواهد رسید
بعد از این ظلمت تو را قرص قمر خواهد رسید

بعد عاشورا اگر ایام تلخی داشتی
غم مخور ایام چون شهد و شکر خواهد رسید

ای که پاهای تو شد آزرده از خاشاک دشت
بهر پاهایت دوایی مختصر خواهد رسید

عمه می گوید که بابای تو باشد در سفر
گریه کمتر کن که بابا از سفر خواهد رسید

بی خبر هستی اگر از حال بابا غم مخور
هاتفی با کوله باری از خبر خواهد رسید

گریه کمتر کن که بابا می شود مهمان تو
رو به استقبال چون آسیمه سر خواهد رسید

بسکه دارد شوق دیدار تو را بابای تو
جای با پا آمدن با سر پدر خواهد رسید

راس بابای تو را در یک طبق می آورند
چون سری ارزنده تر از صد گهر خواهد رسید

بوده آن سر بر سر نی گر نشان سنگها
در طبق ایمن ز هر خوف و خطر خواهد رسید

چون که سیلی خورده ای در پیش چشمش بارها
اشک او را پاک کن، با چشم تر خواهد رسید

گاه بوده در تنور و گاه هم در طشت زر
خورده چوب خیزران در طشت زر خواهد رسید

راس بابا را نوازش کن در این ساعات شب
صبح نزدیک است و هنگام ظفر خواهد رسید



سه شنبه 98 مهر 9 | نظر

 

عزادار رقیه سلام الله علیها

جبریل نشسته سر بازار رقیه(س)
عیسای نبی هست خریدار رقیه(س)

پوشیده به تن رخت عزا حضرت موسی(ع)
با نوح نبی هر دو عزادار رقیه(س)

ایوب ز کف داده شکیبایی خود را
زد دست عزا بر سر و شد زار رقیه(س)

در عرش الهی به دو صد شوق ملائک
 پروانه صفت بر خط پرگار رقیه(س)

چون شوق ملاقات رقیه(س) به سرش بود
   با سر پدرش آمده دیدار رقیه(س)

عباس(ع) که افتاده دو دستش به روی خاک
سر بر سر نی گشته علمدار رقیه(س)

جان داد که آئین خدا زنده بماند
آئین خداوند بدهکار رقیه(س)

از عطر خوشش عالم هستی شده گلبو
فردوس گل گلشن و گلزار رقیه(س)

از نور وجودش شده روشن همه عالم
خورشید شعاع مه رخسار رقیه(س)

با این همه فضل و کرم و لطف و عنایت
هستند گروهی پی انکار رقیه(س)

«با آل علی(ع) هر که در افتاد ور افتاد»
بنگر که خدا هست نگهدار رقیه(س)



یکشنبه 98 مهر 7 | نظر

 

سردار

بر صفوف دشمنان می تاخت سردار رشید
دشمنان را سرنگون می ساخت سردار رشید

چشم او افتاد چون بر کودکان تشنه لب
از خجالت سر به زیر انداخت سردار رشید

پای نیزه دید خواهر را اسیر بند غم
زین مصیبت رنگ خود را باخت سردار رشید

کودکی از ناقه می افتاد بر روی زمین
روی نی با درد او می ساخت سردار رشید

کرد اهدا هستی خود را به مولایش حسین(ع)
 بر برادر دین خود پرداخت سردار رشید

با دو دست خود که از پیکر جدا افتاده بود
پرچم اسلام را افراخت سردار رشید



شنبه 98 شهریور 30 | نظر

 

چشم تو

باغ بهشت جلوه ی گلزار چشم توست
روح الامین انیس و گرفتار چشم توست

دادی تمام هستی خود را به راه دوست
صد آفرین به شیوه ی ایثار چشم توست

ای افسر سپاه و علمدار کربلا
مولای تو حسین(ع) علمدار چشم توست

چشمان تو ربوده دل از اهل آسمان
جبریل محو و مات و گرفتار چشم توست

ای تکیه گاه ارض و سما دستهای تو
این معجز از کرامت معمار چشم توست

صد لشکر از نگاه تو گردیده تار و مار
دنیا دچار بهت ز پیکار چشم توست

دین است زنده از مدد چشمهای تو
دین زیر بار دین و بدهکار چشم توست

از نور چشمهای تو عالم منور است
خورشید شمع و پرتو  رخسار چشم توست

چشمان تو ز تیر ستم گشته پر زخون
آقا دو چشم شیعه عزادار چشم توست

چشم انتظار مهدی زهراست عالمی
مهدی(ع) همیشه بر سر بازار چشم توست



شنبه 98 شهریور 16 | نظر

 

شعر میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام

ای علی اکبر(ع) که تو محبوب قلب شیعیانی
ای علی اکبر(ع) که تو فخر زمین و آسمانی
در کویر بی پناهی بر سر ما سایبانی
«ای علی(ع) صولت که شبه خاتم پیغمبرانی
بازوی خیبر گشا داری و حیدر(ع) را نشانی»

ماه سیمای تو شد روشنگر هر شام ظلمت
   چون علی ابن ابی طالب(ع) تو هستی کوه غیرت
مرتضی(ع) خو، مصطفی(ص) سیما و سیرت
« یوسف از جان شد خریدار تو در بازار فطرت
فطرتت نازم که هم جانی و هم آرام جانی »

ظلمت شبهای عالم، ظلمت موی تو باشد
چشمه ی عشق دو عالم زیر ابروی تو باشد
حضرت جبریل(ع) محو چشم جادوی باشد
«آن ید بیضای موسی(ع) پرتو روی تو باشد
آفتاب چرخ عشقی، رشک ماه آسمانی»

هست در گردش به گردت روز و شب پرگار هستی
یوسف مصری خریدارت سر بازار هستی
ای تراشیده تو را زیبا چو گل معمار هستی
«شد گل رخسار تو آرایش گلزار هستی
در جهان آفرینش چون بهشت جاودانی»

شد به یمن مقدمت فصل خزان ما بهاران
شد به یمن مقدم تو عالم هستی گلستان
پیش ماه عارضت شرمنده شد خورشید تابان
نور چشمان حسینی و چراغ بزم ایمان
در طریق عشق بازی، رهنمای کاروانی  

 در خدا گشتی فنا تا که بدست آری بقا را 
می توان در چشمهایت دید ایمان و رضا را
قامت رعنای تو باشد ستون ارض و سما را
«ارغوانی کرده ای با خون خود دشت بلا را
در گلستان شهادت چون درخت ارغوانی»

گلشن اسلام و قران از وجود تو معطر
چهره ی زیبای تو ترسیم سیمای پیمبر(ع)
لشکر اسلام را در کربلا بودی تو یاور
ای که مردانه به میدان می خروشی همچو حیدر(ع)
«آفرین، در بیشه ی ایجاد چون شیر ژیانی»

میر سد تا آسمان هفتمین اوج مقامت
حضرت روح الامین هر صبح و شب گوید سلامت
قدسیان پیوسته قد قامت برای احترامت
جان خود را کرده ای با شوق تقدیم امامت
ای شهید راه قران،زندگی را ترجمانی  



سه شنبه 98 فروردین 27 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin