سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنچانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

سلامی و کلامی

کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (92)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (174)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (35)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (168)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (11)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (17)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (28)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (15)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (49)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (21)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (13)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (23)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (141)

سروده های دیگر (157)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 791991
بازدید امروز :289
بازدید دیروز : 464
تعداد کل پست ها : 1281

 

مهر علی علیه السلام

قلب نورانی شد از مهر علی(ع)
دیده بارانی شد از مهر علی(ع)

او که آگاه است از علم الکتاب
جاری است از کوهسارش علم ناب

او شده سرشار لطف ایزدی
کرده استشمام عطر احمدی

نور قران را تماشا کرده او
کار صد نوح و مسیحا کرده او

او یدالله است و عین الله  اوست
رهبری فرزانه و آگاه اوست

با علی(ع) هر مشکلی آسان شود
قلب ها با او پر از ایمان شود

فطرت او پاک  چون وحی خدا
خاک پایش مومنان را توتیا

او فکنده پهلوانان را به خاک
دشمنان دین به دست او هلاک

او وصی و جانشین مصطفی(ص) است
جانشین بهترین خلق خداست

او امام و پیشوای  ملت است
روشنی بخش طریق امت است

حیدر(ع) است او و وصی الاوصیاست
نایب بر حق خیرالانبیاست

واسط بین رسول(ص) و امت است
او برای اهل عالم رحمت است

وارث ارض و سبیل الله اوست
در شب تاریک ملت، ماه اوست

مرتضی و نورالانوار است او
زینت صد باغ و گلزار است او

در میان راه باشد تکیه گاه
تا بگیرد دست هر گم کرده راه

نقطه زیرین باء بسمل اوست
از همه معنای قران حاصل اوست

نعمت الله است و ارزانی شد او
باعث خیر و فراوانی شد او



دوشنبه 97 اسفند 27 | نظر

 

نور ولایت


نوکر شدن به نیت قنبر شدن فقط
قنبر شدن به نیت نوکر شدن فقط

عاشق شدم که ورد لبم یا علی(ع) شود
شیعه شدم که رهرو حیدر(ع) شدن فقط

هستم گدای خانه ی حیدر(ع) تمام عمر
هستم گدا و لایق سرور شدن فقط

نوشیده ام ز جام ولای تو یا علی(ع)
مستم که در ولای تو ساغر شدن فقط

آن را که در سر است هوای لقای دوست
باید شبیه دوست مطهر شدن فقط

عالم قلیل و خیر کثیر است فاطمه(س)
دختر به شرط ام پیمبر(س) شدن فقط

آیات وحی معدن نورند یک به یک
تفسیر وحی و سوره کوثر شدن فقط

هر باغ گل پر است ز گل های رنگ رنگ
اما به باغ سرو و صنوبر شدن فقط

درگلشن ولایت زهرا(س) و اهل بیت(ع)
هر صبح و ظهر و شام معطر شدن فقط

افتد به چاه یوسفی از بی برادری
عباس(ع) با وفا و برادر شدن فقط

ما از شعاع نور ولایت منوریم
قلب از ولای دوست منور شدن فقط  

 



دوشنبه 97 بهمن 15 | نظر

 

مومن کیست؟

گر بپرسی از صفات مومنین
صبر و عدل است و جهاد است و یقین

صبر یعنی شوق دیدار خدا
همنشینی با تمام اولیا

صبر یعنی ترس از وقت حساب
توبه از اعمال بد وقت شباب

صابر است آنکس که باشد پارسا
فکر و ذکر و هوش او تنها خدا

چشم امیدی ندارد جز خدا
دست او بر دامن اهل ولا

چون که مومن هست مشتاق بهشت
غیر بذر نیک تخمی را نکشت

از دل خود جمله شهوتها زدود
تا در رحمت به روی خود گشود

چون که از دوزخ گریزان است او
عامل خیر فراوان است او

کار او دوری است از فعل حرام
دارد او در کار نیکو اهتمام

چون نبسته دل به این دنیای دون
سر بلند آید برون از آزمون

مرگ را در پیش رو می بیند او
پس نکوشد جز در اعمال نکو

هر کسی دارد یقین بیناست او
پند گیر و عالم و داناست او

سنت پیشینیان کردار اوست
راست گویی زینت گفتار اوست

با بصیرت حکمتش شد آشکار
عبرت آموزد ز دهر و روزگار

هر کسی آموخت عبرت از جهان
زندگی کرده است با بگذشتگان

عدل، فهم و علم و نیکو بودن است
سنگ زیرین ترازو بودن است

هرکسی فهمید، دانشمند شد
چون ز دین سیراب شد، خرسند شد

او صبوری کرد و کوتاهی نکرد
راه حق پیمود و گمراهی نکرد

زیست او با نیکنامی در جهان
نام نیکش تا قیامت جاودان

در حقیقت کار نیکو شد جهاد
شرط  ایمان کوشش است و اعتقاد

هست منع از بدی ها کار او
یاری اسلام و دین پیکار او

اوست دشمن با تمام فاسقان
می کند دین را مدد با بذل جان

امر بر معروف، مومن پروری است
نهی از منکر چه زیبا گوهری است

نهی منکر گر که افتد اتفاق
خشک سازد ریشه کفر و نفاق

او برای حفظ دین خیزد ز پا
تا که دینش را به دین سازد ادا

هرکسی با فاسقان دشمن شود
از برایش این جهان گلشن شود

روز رستاخیز خشنود است او
سربلند و شاد و مسعود است او

ترجمه منظوم بخشی از کلمه حکمت شماره 27 نهج البلاغه



دوشنبه 97 بهمن 1 | نظر بدهید

 

اللهم العن صنمی قریش

ترجمه منظوم ذکر قنوت حضرت امیرالمومنین علی(ع)
در لعن دو بت و سرکرده قریش (جبت و طاغوت)
 

بفرست ای اله و ای محمود
به محمد(ص) و آل او تو درود

همه عالم غریق رحمت تو
بر دو بت از قریش لعنت تو

جبت و طاغوت این دو بت هستند
دو بتی که به مثل هم پستند

این دو سر کرده ی ضلالت را
لعن کن ای خدای بی همتا

لعن کن دختران ایشان را
زان که بشکسته اند پیمان را

از تو امر و از این دو بت انکار
تویی از این دو بت بسی بیزار

وحی را هم قبول نا کردند
به رسولت بسی جفا کردند

دین حق واژگون شد از ایشان
این ستم پیشگان و بد کیشان

شد به دست منافقان کثیف
آیه های تو یک به یک تحریف

ظلمها کرده این دو بت به بشر
حکم دین زین دو بت نداده ثمر

این جماعت که از تو بگسستند
همه با دشمنان به پیوستند

شهرها یک به یک شده ویران
خانه های فساد آبادان

هر که در دام این دو بت افتاد
شد اسیر تباهی و بیداد

لعنت کردگار بی همتا
بر همه پیروان این بتها

خانه وحی گشته ویرانه
بسته شد ، قفل شد در خانه

خانه وحی سقف بشکسته
دستهای وصی به هم بسته

واژگون گشته سقف این خانه
ظاهر و باطنش چو ویرانه

اهل خانه ز بیخ برکندند
کودکان را چو مرغ پر کندند

شد تهی منبر نبی ز وصی
ای خدا،بت نشسته جای نبی

منکران امامتند این قوم
گمره و در ظلالتند این قوم

غرق در باتلاق گناه عظیم
جایشان قعر دوزخ است و جحیم

در جهنم درون چاه سقر
جایشان ده بدون راه مفر

ای خدا زان عذابشان بچشان
که بود فوق درک هر انسان 
 

هرچه بنموده اند این دو بدی
لعنشان کن تو لعنتی ابدی

منکران حقیقتند این دو
دشمنان شریعتند این دو

ظالمانه به روی هر منبر
خوانده خود را به مسلمین رهبر

هر دوشان از نفاق سر شارند
با وصی نبی به پیکارند

با منافق جلیس و همکارند
مومنین زان دو بت در آزارند

راستگویان از آن دو آزرده
کافران نفع زین میان برده

هر امام به حق که شد مقهور
کرد تغییر واجبی که به زور

ناپسندی که شد پسندیده
بس دلایل که گشت نادیده

خون و خونابه ها که شد جاری
حق شناسان اسیر بیگاری

نیک ها زشت و زشت ها زیبا
جلوه وارونه داده حکم خدا

 ارث ها را به زور می بردند
مال مردم به زور می خوردند

بس غنیمت که ملک خود کردند
بس حرامی که این دو بت خوردند

خمس ها صرف غیر اهلش شد
حکم نا اصل عین اصلش شد

هر ستم گشت گسترانیده
هر نفاقی نهان شد از دیده

هرچه نیرنگ کرده اند آنها
وعده ها داده شد بدون وفا

هر امان نامه ای که شد امضا
حاصلش بود ظلم و جور و جفا

بگرفتند جان انسانها
بشکستند جمله پیمانها
 

هر حلال خدای گشته حرام
هر حرامی شده حلال مدام

هر چه پهلو که پاره گردیده
غنچه هایی که چیده شد چیده

استخوانی که گشته بشکسته
هر سند، پاره پاره، سر بسته

اجتماعی که شد پراکنده
دختری که به گور شد زنده

بس عزیزی که خوار شد زانها
پست و بی اعتبار شد زانها

خوارها هم بسی عزیز شدند
غوره بودند و چون مویز شدند

صاحب حق زحق خود محروم
راستگو در مرامشان محکوم

حکم حق جلوه یافت وارونه
بر بشر ظلم شد دو صد گونه

کفر ورزی هر آن که شد صفتش
با امام به حق شود مخالفتش

داده شد آیه های حق تغییر
شان آیات و معنی و تفسیر

ترک واجب چو شد پسندیده
ریشه باغ دین بخشکیده

از پیمبر گلایه ها کردند
منع اجرای آیه ها کردند

حکم حق بی نتیجه شد زآنها
بشکستند عهد و پیمانها

ادعا ، ادعای حق گویی
راه اما ره ستم جویی

این دو سر کرده صف باطل
کرده انکار شاهد عادل

فکرشان خدعه کارشان نیرنگ
با حقیقت، حقیقتاً در جنگ

وارد دین بسی خیانت شد
بس جفاها که بر دیانت شد

نقشه ها بهر قتل پیغمبر (ص)
شد بدست دو یار و همسنگر

مشکهایی که خشک غلطاندند
لغوهایی که بر زبان راندند

بس تقلب که زاندو شد ظاهر
بس نجاست که خوانده شد طاهر

شده تضییع بس وصیتها
شوم بوده است هر چه نیتها
 

ای خداوند آگه از اسرار
لعن کن آن دو یار را بسیار

در تمام لیالی و ایام
لعنشان کن خدای من تو مدام 
 

لعنتی که نباشدش پایان
از خداوند باد بر ایشان

هر که یار است و یاور آنها
یا که تسلیم باور آنها

هر که امداشان نموده دمی
رهرو راهشان شده قدمی

هر که در سر هوایشان دارد
در دلش گر که جایشان دارد

مهر این دو هر آن که در دل داشت
باغ آتش برای خود می کاشت

ای خداوند خالق دو جهان
از عذابت به جمعشان بچشان

از عذابی که جمله دوزخیان
زان عذابند استغاثه کنان

لعن کن ای خدای عالمیان
هر که با این دو گشت هم پیمان

از عذاب الیم و بی پایان
دم بدم بر مشامشان بچشان

لعن فرما خدا، یکایکشان
واز عذابت به جمعشان بچشان
 

 



پنج شنبه 97 آبان 24 | نظر

 

با آل علی علیه السلام

هر چه دارم همه از مرحمت آل علی(ع) است
تار و پودم همگی موهبت آل علی(ع) است

پس به حکم ادب و شکر تمام نعمات
سخنانم همه در منقبت آل علی(ع) است
---
در آل علی(ع) فنا شدم پس هستم
در خانه ی شان گدا شدم پس هستم

مس بودم و با مرحمت آل علی(ع)
من پاکتر از طلا شدم پس هستم
---
با آل علی(ع) هر گرهی باز شود
حل مشکل آدمی به اعجاز شود

آن کس که تمام هستی اش آل علی(ع) است
یک بنده ی فوق العاده ممتاز شود
---
با ذکر علی(ع) دعا اجابت بشود
با ذکر علی(ع) بشر هدایت بشود

شب تا به سحر ذکر علی(ع) بر لب ماست
با ذکر علی(ع) خدا عبادت بشود
---
با آل علی(ع) درد دوا خواهد شد
با آل علی(ع) دفع بلا خواهد شد

گر می طلبی رضای حق ای انسان
با آل علی(ع) خدا رضا خواهد شد



سه شنبه 97 آبان 15 | نظر

 

مباهله

دست پیغمبر(ص) به دست اهل بیت خویش بود
قلب نجران مسیحی هم پر از تشویش بود

حق و باطل رو به روی یکدگر صف بسته بود
لعنت حق باد بر هر کس که او بد کیش بود
---
یک طرف اهل کسا بودند ثم نبتهل
یک طرف قوم دغا بودند ثم نبتهل

قوم باطل پای تا سر غرق رعب و وحشتند
مومنان غرق رضا بودند ثم نبتهل
---
حق تجلی کرده در آل عبا(ع)
هست در این آینه پیدا خدا

هر که با این قوم در افتاده است
او ور افتاده است بی چون و چرا
---
یک طرف حق یک طرف هم باطل است
یک طرف آگاه یک سو جاهل است

شیعیان ما را چه غم از موج طوفان بلا
یاور مردان حق وقتی خدای عادل است
---
قوم شیطان یک طرف جمعند ثم نبتهل
اهل ایمان یک طرف جمعند ثم نبتهل

مومنان از این شکست لشکر کفر و عناد
شاد و خندان  یک طرف جمعند ثم نبتهل



سه شنبه 97 شهریور 13 | نظر

 

وقت بیداری

صبح شد صبح وقت بیداریست
باز هم از لبم علی(ع) جاریست

اسبق السابقین علی(ع) است علی(ع)
حافظ ملک دین علی(ع) است علی(ع)

او مقرب ترین به سوی خداست
معنی وحی و شوهر زهراست

مظهر اسم اعظم است علی (ع)
همه قطره و چون یم است علی(ع)

اوست اعلم به شرع و دین و کتاب
بوتراب و شفیع روز حساب

می شناسد علی(ع) به لطف خدا
همه ی راههای ارض و سماء

در عمل حیدر(ع) است اعلی الناس
هست شاگرد مکتبش عباس (ع)

به قناعت علی(ع) است چون معنا
 به دو نان راضی است از دنیا

چون علی(ع) پیشوای خلق و ولی است
بازگشت همه به سوی علی(ع) است

اوست میزان سنجش اعمال
اوست سرتا به پا کمال و جمال

او گل است و صفای هر گلزار
قاسم جنت و قسیم النار

او امام است و پیشوای بشر
جانشین و وصی یغمبر(ص)

شد ز مین از وجود حیدر(ع) امن
راه دین از وجود حیدر(ع) امن

به خدا حیدر(ع) است امیر کلام
زنده شد از کلام او اسلام

او امین خدای سبحان است
به رسول خدا، علی(ع) جان است

به رسول خدا(ص) برادر اوست
معنی آیه های کوثر اوست

اولین مومن و مسلمان است
حافظ و عامل به قران است

اولین سامع کلام خداست
به علی(ع) دم به دم سلام خداست

مورد رحمتند یارانش
همه حیران لطف و احسانش

همه عالم به او چو مدیونند
دشمنانش تمام ملعونند

مثل خورشید او فروزان است
روشنی بخش راه ایمان است

تابع امر احمد(ص) است علی(ع)
پای تا سر محمد(ص) است علی(ع)

بحر قمقام زاخر است علی(ع) 
اولین است و آخر است علی(ع)

غاصب حق او لئیمانند
کافر و دشمنان قرانند



یکشنبه 97 شهریور 4 | نظر

 

چشمه ی نور

سخن از آفتاب می گویم
شرح علم الکتاب می گویم

شرح و تفسیر حیدر(ع) است این شعر
شرح طه و کوثر است این شعر

کیست حیدر(ع) تمام هستی اوست
علت وحی و حق پرستی اوست

معنی حمد و شمس و کوثر اوست
حافظ سنت پیمبر(ص) اوست

مومن و مرتضی و حیدر(ع) اوست
با محمد(ص) فقط برادر اوست

اوست صدیق امت اسلام
اوست فاروق ملت اسلام

خادم است او و یوشع و شمعون
همه عالم به مرتضی (ع) مرهون

آیه ی اکبر خداوند است
شیعه ی او همیشه خرسند است

علت اصلی دیانت ماست
پرچمش رایت هدایت ماست

و اذان من الاله علی(ع) است
یک نفر نه که صد سپاه علی(ع) است

اذن الواعیه علی(ع) است علی(ع)
یده الباسطه علی(ع) است علی(ع)

چشم بینای کردگار است او
اسدالله و شهریار است او

او زعیم است و مقتدا و امام
معنی دین و معنی اسلام

او به فرمان کردگار رحیم
جنت و نار را کند تقسیم

او که سر تا به پاست  نور یقین
رهبر امت است و  امام مبین

معنی قال الانسان ما لَهاست علی(ع)
روح هر ذکر و هر دعاست علی(ع)

و علی(ع) اولین اولوالامر است
معنی حمد و کوثر و قدر است

اوست اولی به مومنین چو رسول(ص)
شرط دین داری است و اصل اصول

او به حق ترجمان ایمان است
معنی آیه های قران است

اوست حبب الیکم الایمان
معنی تین و واقعه، فرقان

اوست بئر معطل و پر آب
که بشر را نماید او سیراب

صفدر و حیدر(ع) است و باس شدید
یار حق است و مایه ی امید

باب حطه علی(ع) و باب نجات
اوست معنای صوم و حج و صلات

همچو احمد(ص) پیمبر خاتم
بی شبیه است در همه عالم

شیعیان، برج آسمانها اوست
علت خلق کهکشانها اوست

چشم بینا و چشمه ی نور است
هر که شد بی ولای او کور است



سه شنبه 97 مرداد 30 | نظر

 

رباعی های ناب

  (1)
ما در ولای حیدر کرار(ع) ذوب شدیم
بیدار و با بصیرت و هشیار ذوب شدیم
مولای ما ز نور خدا آفریده شد
پس در ولای ایزد دادار ذوب شدیم
(2)
ما ذوب شدگان در ولایت هستیم
از جام طهور یا علی(ع) سر مستیم
ما ریزه خور سفره ی آل اللهیم
صد شکر سر خوان ولا بنشستیم
(3)
تا ذوب در ولایت حیدر(ع) شدیم ما
از نور اهل بیت(ع) منور شدیم ما
شد تاج افتخار دو عالم نصیب ما
از آن زمان که نوکر قنبر شدیم ما
(4)
تا ذوب در ولایت آل عبا(ع) شدیم
از پای تا به سر همه همچون طلا شدیم
ما پادشاه هر دو جهانیم تا ابد
چون در سرای آل محمد(ع) گدا شدیم
(5)
سر تا به پا مطیع خداوند سرمدیم
ما ذوب در ولایت آل محمدیم
ما را برای کوی بهشت آفریده اند
با مهر اهل بیت(ع) روان سوی مقصدیم



سه شنبه 97 خرداد 29 | نظر بدهید

 

انسان کامل

علی(ع) معنا و مفهوم کتاب وحی قران است
علی (ع) توحید را معنا، علی(ع) مفهوم ایمان است

علی(ع) سرتا به پا غرق است در معبود بی همتا
علی(ع) انسان کامل بلکه حتی فوق انسان است

به هردم تار و پود شیعه ورد یا علی(ع) گوید
ولای حیدر کرار(ع) ما را بهتر از جان است

به دل مهر علی(ع) در سینه حب مرتضی(ع) داریم
به مدح او به روی شاخه ها قمری غزلخوان است

ندارد هر که در دل مهر حیدر(ع) کافرش خوانید
که سرتا پاست کفر او کی توان گفت او مسلمان است

نگین پادشاهی را ببخشد بر گدا حیدر(ع)
همه عالم چو مورند و علی (ع) اما سلیمان است

تمام عالم هستی به دست اوست در گردش
مطیع امر او ماه است و شمسش سر به فرمان است

خدا داده به او علم کتاب حق تعالی را
که از کردار حیدر (ع) عقل جن و انس حیران است

علی (ع) اول، علی(ع) آخر، علی(ع) ظاهر، علی(ع) باطن
علی(ع) اصل الاصول دین، علی(ع) معیار و میزان است

کلید جنتش را حق تعالی دست او داده
قسیم نار و نور است او، امین حی سبحان است

ز مهرش می شود آتش خنکتر از نسیمی خوش
و بی مهر رخش جنات، سوزان تر ز نیران است

دم جان دادن آنکس نام او را بر زبان آرد
برایش دل بریدن از همه دنیا چه آسان است

به روز حشر هر کس شافعی مثل علی(ع) دارد
سر از پا هیچ نشناسد لبانش نیز خندان است



پنج شنبه 97 خرداد 17 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin