سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شهادت کوثر پر بهای قرآن

قانون محبت

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (225)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (150)

سروده های دیگر (166)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 821090
بازدید امروز :77
بازدید دیروز : 206
تعداد کل پست ها : 1321

 

امام عاشقان

چشمه چشمه می جوشد اشک مادرت مولا
در عزای تو سوزد قلب خواهرت مولا

بسکه بر تنت خورده تیر و نیزه و شمشیر
چشمه چشمه می جوشد خون اطهرت مولا

از خون عزیزانت شد زمین ز خون رنگین 
پاشیده در این صحرا خون لشکرت مولا

پاره پاره گردیده حلقوم علی اصغر(ع)
تا به آسمان پاشید خون اصغرت مولا

یک طرف علمدارت نقش بر زمین گشته
یک طرف به روی خاک نعش اکبرت مولا

چون سر تو را آقا تشنه لب جدا کردند
ناله می کند دریا بهر حنجرت مولا

روی خاک افتاده نعش لاله گون تو
شیهه می کشد اسبی روی پیکرت مولا

می رسد به گوش آقا نغمه ی حجاز تو
گشته قاری قرآن روی نی سرت مولا

حج نا تمام تو حج اکمل است آقا
رمز و راز ها دارد حج آخرت مولا

چون که با لب تشنه شد برون ز شط سقا
گشته عالمی حیران از برادرت مولا

راس تو به روی نی شد روانه سوی شام
پای نیزه خون می ریخت چشم دخترت مولا

ای تو الگوی ایمان، ای تو اسوه ی تقوا
جان فدا نمودی در راه باورت مولا

تو ستون اسلامی، بی تو دین فرو ریزد
تا ابد بمان محکم پشت سنگرت مولا



چهارشنبه 100 مرداد 20 | نظر

 

دلدادگان حسین علیه السلام

بی سر و سامان حسینیم ما 
دست به دامان حسینیم ما

شد دل ما بسته به زلف حسین(ع)
عاشق و ویران حسینیم ما

تربت او برده دل و جان ما
شمع شبستان حسینیم ما

هستی ما باد فدای حسین(ع)
بر سر پیمان حسینیم ما

آمده تیری به مصاف تنش
محو دو چشمان حسینیم ما

مانده تن او روی شن های داغ
زار و پریشان حسینیم ما

در دم آخر کسی آبش نداد
تشنه و عطشان حسینیم ما

قاری قرآن شده بالای نی
شیعه ی قرآن حسینیم ما

ورد لب ماست فقط یاحسین(ع)
بلبل بستان حسینیم ما

نوحه گر و سینه زنان از غم
پیکر عریان حسینیم ما

در ره دین داده همه هست خویش
واله و حیران حسینیم ما

تا به صف حشر بریزیم اشک
یکسره گریان حسینیم ما



دوشنبه 100 مرداد 18 | نظر

 

شعر ولادت حضرت امام حسین علیه السلام

وقتی میان عاشقان تقسیم شد عشق
بر یک یک ما شیعیان تقدیم شد عشق

از عشق آل الله شد لبریز دلها
ساده، صمیمی، بی ریا تکریم شد عشق

می خواست آل مصطفی(ص) محبوب باشند
با دست حق در جان ما ترسیم شد عشق

وقتی حسین ابن علی(ع) آمد به دنیا
از ابتدا تا انتها تقویم شد عشق

نام حسین(ع) با عشق وقتی خورد پیوند
در عرش پاک کبریا تعظیم شد عشق

عشق حسین ابن علی(ع) عشقی الهی است
یعنی که با نام حسین(ع) تفهیم شد عشق

استاد دانشگاه عشق آمد به دنیا
هر جا که شد حرف از حسین(ع) تعلیم شد عشق

عطر حسین(ع) پیچید در عرش الهی
در بین اهل آسمان تحکیم شد عشق

چون تشنه ی عشق حسین(ع) اهل بهشتند
در باغ رضوان چشمه ی تسنیم شد عشق

حق آفرید اول حسین ابن علی(ع) را
محصول و سرانجام این تصمیم شد عشق

 



دوشنبه 99 اسفند 25 | نظر بدهید

 

ربنای اشک

ریزم ز دیده خون جگر درعزای اشک
از سوز سینه ناله کنم در رثای اشک

یک کاروان عزا به سوی شام می رود
با کاروان اشک بگریم برای اشک

جز اشک دیده آب ندیده است کاروان
این کاروان تشنه لب کربلای اشک

راهی به سوی شام بلا کاروان غم
یک کاروان غمزده و آشنای اشک

یک اربعین عزا و ستم می رود به شام
مقصد خرابه، مبداء آن نینوای اشک

بر زخم پای اهل حرم مرهمی نبود 
پای برهنه، خار مغیلان، دوای اشک

از چشمه سار چشم حرم خون دل روان
آباد شد زغصه و ماتم بنای اشک

سرها به روی نیزه و در پای نیزه ها
اهل حرم نشسته به غم با نوای اشک

درد و مصیبت وغم و اندوه وغصه ها
همراه کاروان همگی پا به پای اشک

شد گریه های اهل حرم بس که جانگزا
شد طاق صبر اشک و در آمد صدای اشک

بعد از خدا امید حرم اشک چشم بود
اشک دو چشم هدیه ی ناب خدای اشک

فرش خرابه هست اگر سنگ کینه ها
در زیر پای اهل حرم بوریای اشک

شد چشمه چشمه خون دل از دیده ها روان
هر دیده رنگ خون شده از توتیای اشک

طفل سه ساله را چه نیازی است بر عصا
چون تکیه گاه اوست در اینجا عصای اشک

دیدند گر جفای فراوان در این سفر
اما ندید هیچ کس الا وفای اشک 

شد دیدگان اهل حرم چشمه سار خون
کردند کاروان همه در خون شنای اشک 

خواباند عمه جان رقیه (س)، رقیه(س) را
در گوشه ی خرابه و با لای لای اشک

وقت نماز شب شده عجل علی الصلات
وقت قنوت عاشقی و ربنای اشک 

بعد از شب سیاه رسد صبح سیم گون
چون هست مستجاب، نماز و دعای اشک



یکشنبه 99 مهر 13 | نظر

 

حسین علیه السلام

حسین(ع) مظهر بخشندگی و جود و سخاوت 
حسین(ع) الگوی انصاف و عدل و عدالت 

خلوص و صدق و صفا در وجود او متجلّی 
نماد پاکی و عصمت، نماد صدق و صداقت

دلیری است یکی از صفات بارز ایشان
نزاده مادر گیتی چو او کسی به شجاعت

تمام هستی خود را فدای دوست نمود او
که اوست اسوه مهر و وفا و حلم و محبّت 

ندیده چشم فلک همچو او کسی به بصیرت 
نکرد قامت خود خم به زیر بار مذلّت

حسین(ع) رهبر آزادگان هر دو جهان است
حسین(ع) منظر حلم و فتوت است و کرامت

حسین(ع) یک تنه با لشگری مقابله کرده
حسین(ع)حیدر(ع) ثانی به وقت رزم و رشادت 

بزرگواری او شد زبانزد همه عالم
شرف گرفته از او درس احترام و شرافت  

تمام هستی خود داد و سیّد الشهدا(ع) شد
همیشه در سر خود داشت شور و شوق شهادت 

حسین(ع) راهنمای تمام عالمیان است
به روی نیزه سر او چراغ راه هدایت 

وجود او همه لبریز آیه های خدا بود
سر بریده ی او هم گشود لب به قرائت

به جز طریق هدایت قدم نزد به طریقی
ره حسین(ع) طریق صلاح و خیر و سعادت

گدای در گه اوئیم و شاه هر دو جهانیم 
که هست بر سر ما تا به حشر تاج ولایت 

عزیز فاطمه(س) و جد نه امام، حسین(ع) است 
حسین(ع) سرو خرامان گلستان امامت 

شب شهادت خود را به سوز و ناله سحر کرد 
که اوست مظهر ایمان که اوست راز عبادت 

شفیع شیعه به فردا «حسین علیه السلام» است
چه لطف شامل ما شد که کار اوست شفاعت

مرا که بوده به لب ورد یا حسین(ع) همیشه
چه غم ز شدت رنج و بلا به روز قیامت


شنبه 99 شهریور 22 | نظر

 

روضه گودال

اشک و اندوه، روضه ی گودال 
کمر از بار رنج و غصه هلال

زیر سر نیزه ها تنی مدفون 
خواهری در کنار او بی حال

در عزایش همه جهان غمگین
همه دل ها ز غصه مالامال

سیلی و طعنه و شکنجه و درد
تا چهل روز و شب همین منوال

وقت وارد شدن به هر شهری
بد دهانی به جای استقبال 

از روی پشت بام هرخانه
سنگ خوردن به سر بدون مجال

همهمه، ازدحام و فتنه و شر
سر یک گوشواره جنگ و جدال 

چشم ها چشمه های خون اما
صحنه ها صحنه ی پر از جنجال 

زیر سم ستور پیدا بود
چند تا جسم بی کفن پامال

تازیانه فرود می آمد
بی محابا به پیکر اطفال 

سر خورشید شد جدا از تن
تا که شاید رود به سوی زوال

سر هر نیزه ای نظر کردم
ماه نو بود و وقت استهلال

پای نیزه محرم  غم بود
روی هر نیزه اول شوال 

کودکی که فتاده از ناقه
می خورد تازیانه از جمّال

آن یکی می کشید معجر ما
می ربود آن یکی ز ما خلخال

موج می زد نفاق هر گوشه 
کشتن مومنین مباح و حلال

بی خدایان حسین(ع) را کشتند
به امید ثواب و اوج کمال 

زینب(س) و کاروان غصه و غم
زینب(س) و انتظار روز وصال

 



پنج شنبه 99 شهریور 20 | نظر

 

تک بیت های عاشورایی

خواهید اگر مصیبت اصغر بیان کنم 

اشکی به حد قلزم احمر بیاورید 

***

دستهای تو پر آب است و لبانت خشک است

جان به قربان وفاداری تو یا عباس(ع)

***

یک نفر با بی نهایت درد و غم 

قبر کند و خاک کرد و شرح داد

***

علم افتاد چو از دست علمدار حسین(ع)

خون دل از بصر اهل حرم جاری شد

***

تا که فرمود: ارحموا هذا الرضیع

جای آب از تیر شد سیراب طفل 

***

چون سرت بر روی نی نغمه ی قران سرداد

به مدیح تو ملائک همه گفتند «الله»

***

جای گریه خنده بر لب داشت طفل

خنده اش فزت و رب الکعبه بود

***

عشق را می شود از جام بلا هم نوشید

گر که از دوست رسد جام بلا شیرین است

***

گفتا پدر خوش آمدی اما بگو مرا 

در بین راه، نیزه چه می کرد با سرت؟ 

***

همه عالم ز غمت رنگ محرم دارد

دشمنانت همگی روی سیاهند امروز 

***

سرش به سینه ی بابا تنش به زیر عبا

چه عاشقانه به سوی خیام بر می گشت 

***

علم افتاد ز دستان علمدار حسین(ع)

مشک ای کاش سلامت برسد تا خیمه 

***

من شکستم سر خود را که روی نیزه سری

پیش چشم اسرا، قاری قران می شد

***

بر سر نیزه سری قاری قران شده بود 

لحن او مستمعین را به ستایش وا داشت 

***

بین طشت زر و  بزم می و سوره یاسین

خون گریه کن ای دیده در این ماتم عظمی 

***

کرده تشبیه تو را شیشه ی عطر آن شاعر

علت بوی خوش جمله ی گلهایی تو

***

دریا سزاست تا که بمیرد ز داغتان

ای تشنگان وادی کرب و بلای عشق 

***

خنده ای کرد و سپس چشم از این دنیا بست

مرغ باغ ملکوت است،از این دنیا رفت

***

واعظ  دعای ختم عزا را تمام کرد 

زینب(س) مزن به سر ز غم بی برادری

***

همه باید که بخوانیم نماز آیات 

قمر هاشمیان بر سر نی منخسف است



شنبه 99 شهریور 15 | نظر بدهید

 

تک بیت های غمزده

1

ای پدر با سر خود همسفر من  شده ای

کاش می شد بکشم دست نوازش به سرت

2

خواستم بوسه زنم بر تو و قدم نرسید

اصغرم بر سر نیزه تو چه رعنا شده ای

3

ساعتی نیست خداحافظی از من کردی

سرت از چه روی نی همسفر من شده است

4

قصد دارم  نکنم قصد ثوابی هرگز

تکه تکه شد از این قصد ابا عبدالله(ع)

5

ای پناه همه ی اهل دو عالم آقا

بی پناهان و اسیران حرم  را دریاب 

6

می کشی دست نوازش به سر من عمه

تو که از من به غم و غصه گرفتار تری

7

دل من بهر تماشای پدر تنگ شده

بگذارید ببوسم لب و دندانش را

8

بابا مرا ببخش اگر پای نیزه ها

با آه و ناله باعث آزار تو شدم

9

خار و خاشاک،کف پای مرا می آزرد

کف پایم بنگر این همه تاول زده است

10

رویت شده خاکستری بابای خوبم

من هم شده نیلی رخم از ضرب سیلی

11

ترحمی که ز بس تازیانه خوردم من

شده است خون دل از چشم عمه ام جاری

12

باد چون زلف تو را بر سر نی می لرزاند

عرش حق از غم تو ناله کنان می لرزی



شنبه 99 شهریور 15 | نظر بدهید

 

طنز تلخ

1

واعظ دعای ختم عزا را بخوان که من
یک ساعت است منتظر آش نذری ام
2
دست عباس(ع)جدا گشت که زیرعلمش
من نمایش بدهم قدرت بازویم را
3
کشته شد تا که ببندم به سرم شال سیاه 
شال و پیراهن من هر دو به هم می آیند
4
هیئت مسجد پائین که دو تا طبل خرید
هیئت مسجد ما نیز سه تا طبل خرید
5
مرد همسایه ما داد چو یک بزغاله
پدرم داد به هیئت دو شتر را امسال
6
بیست تا باند روی خودروی هیئت بستیم 
تا صدا تا دو سه تا شهر دگر هم برسد
7
علم هیئت ما بیست ذراع و نیم است
پس عزادار تریم از همه ی هیئت ها
8
مادح هیئت ما شهره ی مداحان است
مزد مداحی او هست شبی صد میلیون
9
هست مداح پی گرمی بازار خودش
صد نفر گریه کن پول بگیر آورده
10
قاری هیئت ما قاری بین المللی است
هر تلاوت دوسه میلیون که بگیرد راضی است
11
جای آن که بزند دم ز ابا عبدالله(ع)
گفت مداح فقط مدح فلان حاجی را



شنبه 99 شهریور 15 | نظر بدهید

 

نماز عشق

سرتا سر محله ی ما اشک و آه شد
رخت تمام اهل محله سیاه شد

خون گریه کن که ماه محرم رسیده است
هنگام اشک و ناله و ماتم رسیده است

تسلیم محض و تابع فرمان مادرم 
با اشک دیده  گلشن و فردوس می خرم 

تا روضه شهادت مولا شروع شد
جاری ز چشم اهل محله دموع شد

ای وای کودکان حرم تشنه مانده اند
در خیمه نغمه ی غم و اندوه خوانده اند

بهر نماز عشق بگیرد وضوی خون
از شط به کام تشنه گذارد قدم برون

سقای تشنه لب شده از صدر زین نگون
جاری ز چشم زینب کبری(ع) دو رود خون

ای وای من دو دست علمدار شد قلم 
اطفال چشمشان شده از خون دل چو یم 

مانده به روی خاک  تن بی سر حسین(ع)
ریزند خون دل همه اهل حرم زعین 

زینب(س) زند به سر زغم بی برادری
 
بر روی نی حسین(ع) نماید پیمبری

گل های باغ دین همه پرپر شدند وای
آن شیشه های عطر چه بی سر شدند وای 

صحرا ز خون اهل ولا گشته لاله گون
در خون طپیده کشتی اسلام، واژگون

آتش گرفته است خدایا خیام عشق
در خون طپیده است خدایا امام عشق

بالای نیزه راس علی اصغر(ع) است وای
از خون دل دو دیده ی زینب(س) تر است وای 

اطفال پا برهنه روی خاک می دوند
از خستگی و تشنگی انگار در تبند

ای ساربان تو را به خدا اندکی خموش 
از روی نیزه نغمه ی قران رسد به گوش

راس حسین(ع) کوچه به کوچه به روی نی
بزم یزید و سوره یاسین و جام می 

نی چون مناره، راس حسین(ع) است چون اذان
پس میزنند بر لب او چوب خیزران 

افتاد کودکی ز روی ناقه بر زمین
افزوده شد غمی به غم زینب(ع) حزین

هجده سر شهید روی نیزه شد بلند 
از روی بام سنگ براین کاروان زدند

طفلی سه ساله خورده ز دشمن بسی کتک
این طفل نیز بوده مگر مالک فدک 

پای برهنه، خار مغیلان، هوای داغ
کنج خرابه، ظلمت شب های بی چراغ

دست عدو و معجر ناموس مصطفی(ص)
ای وای من به آل علی(ع) این همه جفا 

عالم از این مصیبت اگر مملو از غم است
این غصه در مقابل آن رنج ها کم است

قالوا بلاست ورد لب شیعه از ازل 
مرگ است نزد این قبیله مصفاتر ازعسل



جمعه 99 شهریور 7 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin