سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

توبه

ولایت اهل بیت علیهم السلام

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (180)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (185)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 837695
بازدید امروز :29
بازدید دیروز : 107
تعداد کل پست ها : 1371

 

عید قربان

گاهی اوقات با خدا بودن
عزمی از جنس کوه می خواهد
پا نهادن روی هوا و هوس
قدرتی با شکوه می خواهد

گاهی اوقات آزمون سخت است
سربلندی در آزمون مشکل
کمترین لغزش و خطا سازد
همه ی کوشش تو را باطل

به سئوالات آزمون باید
 پاسخی داد جامع و کامل
هست قاضی و داور و حاکم
بی نهایت محقق و عادل

همه شرکت کننده ایم اما 
یک نفر می شود پذیرفته
آن کسی که صریح و بی پرده
پاسخی ناب و خاص تر گفته

مسئله مرگ و زندگی باشد
مرگ گردیده است شرط حیات
زندگی می دهد خدا به بشر
زندگانی پس از وفات و ممات

داده فرمان خدا به ابراهیم(ع) 
که جدا کن سر از تن پسرت
می شود گر چه جاری از غم او
خون دل مثل سیل از بصرت

چون که آمد میان قربانگاه
از خدا یک پیام ساده رسید
چاقوی خویش را غلافش کن
فرصت آزمون شده تمدید

زنده مانده اگر چه اسماعیل(ع)
فرض شد فرض بر خدای کریم
تا ببیند به جای اسماعیل(ع)
خفته در خاک و خون ذبیح عظیم

کشته خواهد خدای ابراهیم(ع)
مردی از جنس نور و ایمان را
تا بخواند سر بریده ی او
روی نیزه کتاب قرآن را

کیست آن که خدا ذبیحش خواست؟
پسر حیدر(ع) است و سبط رسول(ص)
آن که از داغ اوست دل ها خون
دیده زار است و سینه نیز ملول

کوثر پر بهای قرآن را
میوه ی قلب و نور عین است او
کشته ی چشم های اشک آلود
غرقه در خون خود حسین(ع) است او

ناجی مردمان عالم اوست
پاسدار کتاب قرآن است
روز قتل حسین(ع) و یارانش
به یقین روز عید قربان است



چهارشنبه 04 خرداد 14 | نظر بدهید

 

شهادت امام محمد باقر علیه السلام

ای پنجمین ولی خدا باقر العلوم(ع)
ای جلوه گاه جود و سخا باقر العلوم(ع)
خون می چکد ز دیده ی ما در عزای تو
ای یادگار کرب و بلا باقر العلوم(ع)
+++++
گنجینه ی علوم خداوند لایزال
شد قلب ما ز رفتن تو غرق در ملال
در زیر بار داغ غمت ای امام دین
گردیده قامت همه ی مؤمنان هلال
+++++
آقا تو هم ز نسل کریمان عالمی
تو پنجمین وصی رسول مکرمی
از داغ توست دیده ی ما چشمه سار خون
بر درد داغ رفتن تو نیست مرهمی
+++++
ای خاطرات تو همه از کربلای غم
از کودکی به دوش تو بوده لوای غم
رفتی و در غمت همه عالم به غم نشست
آید به گوش از همه عالم نوای غم
+++++
ای شاهد مصیبت عظمای کربلا
دیدی به روی نیزه سرِ از بدن جدا
خون می چکد ز داغ تو از چشم شیعیان
سخت است سخت صبر مسلمان در این عزا 



یکشنبه 04 خرداد 11 | نظر بدهید

 

دیدار یار

گفت: دلتنگم من از هجران یار
دیدگانم از فراقش گشته زار

زندگی تلخ است از درد فراق
طاقتم از هجر او گردیده طاق

درد هجران قاتل جانم شده
باعث سستی ایمانم شده

گفتمش کافی است کفران تا به کی
شکوه از دوری و هجران تا به کی

گو به من که از بعد عمری انتظار
گر ببینی عاقبت رخسار یار

ای حبیب من تو از روی ادب
می کنی از او چه چیزی را طلب

گفت: می خواهم تماشایش کنم
خویشتن را محو سیمایش کنم

گفتمش او را اطاعت لازم است
جان من او را حمایت لازم است

گر گشایی چشم باشد منجلی
نیست نا پیدا و پنهان آن ولیّ 

گویمت با صوت و با لحن جلی
خیز از جا کم بگو «یا لیتنی»

سودها دارد اگر دیدار او
بهتر آن باشد که باشی یار او

عده ای بودند انصار نبی(ص)
عاشق سیما و رخسار نبی(ص)

پنج نوبت جمله در هر روز و شب
بر پیمبر(ص) کرده اند عرض ادب

مقتدایی چون محمد(ص) داشتند
در دل اما بذر کینه کاشتند

دشمنی کردند با آل رسول(ص)
غصب شد با دستشان حق بتول(س)

چون جفا کردند بر آل رسول(ص)
شد ولی الله(ع) از آنها ملول

زندگی و عمر آنها شد تباه
رویشان هم هست همچون شب سیاه

ما نمی بینیم مولا را ولی
حضرت مهدی(عج) است پیدا و جلی

چون که ایشان واسط فیض خداست
حاضر است و ناظر اعمال ماست

گر تو هستی از هواداران او
یا یکی از جمله ی یاران او

فکرت و گفتار خود را نیک کن
 سیرت و رفتار خود را نیک کن 
  
چون که شد نیکو همه کردار تو
می شود فرزند زهرا(س) یار تو

زنده کن در خود صفات متقین
تا شوی از جمله اصحاب یمین

نیک باشی گر تو در وقت حیات
اوست یارت در حیات و در ممات

گر که مهدی(عج) شد ز دست تو رضا
بی گمان راضی شود از تو خدا

هر که باشد جزو اصحاب یمین
می شود با آل احمد(ص) همنشین



چهارشنبه 04 خرداد 7 | نظر بدهید

 

شعر شهادت امام جواد علیه السلام

تا با خبر ز رفتن ابن الرضا(ع) شدیم
بر درد و رنج و غصه و غم مبتلا شدیم
از این عزاست بر تن ما جامه ی سیاه
همناله با یکایک اهل ولا شدیم
+++++
نوشید جام زهر جوادالائمه(ع) هم
مولا شهید گشت ز بی مهری و ستم
رفت از جهان به سوی جنان پیشوای دین
از داغ اوست خانه ی دلها سرای غم
+++++
ابن الرضا(ع) قسم به خدا دل سرای توست
با افتخار شیعه همیشه گدای توست
رفتی از این جهان, همه عالم به غم نشست
این جامه ی سیاه نشان عزای توست 
+++++
تا با خبر شدیم که رفت از جهان جواد(ع)
برخاست از مصیبت او آه از نهاد
مهمان ماست این غم عظمی قسم به عشق
تا صبح روز واقعه و موقع معاد
+++++
خون گریه کن که موسم حزن و عزا رسید
هنگام اشک و ناله و ماتم فرا رسید
ابن الرضا(ع) ز جور و جفا رفت از جهان
هنگام سوگواری اهل ولا رسید 
+++++
ابن الرضا(ع) که اسوه ی جود و سخاوت است
ما را چراغ راه و دلیل هدایت است
رفت از حهان و تدیده ی ما گشته رود خون
دل های ما به دام غمش در اسارت است
+++++
ای مظهر جود و کرم و پاکی و تقوا
ای مایه ی فخر همه ی مردم دنیا
رفتی و ز داغ تو جهان گشته سیه پوش
دل ها شده از داغ غمت خانه ی غمها



یکشنبه 04 خرداد 4 | نظر بدهید

 

بت پرستی

گاهی خدا پرستی ما بت پرستی است
تصویر ذهن ما ز «خدا» بت پرستی است

وقتی که لب برای دعا باز می کنیم
گاهی کلام و ذکر و دعا بت پرستی است

وقتی برای رفع مرض قرص می خوریم
خواهیم اگر ز قرص شفا بت پرستی است

حمد و ثناست ویژه ی ذات خدای ما
از غیر او سپاس و ثنا بت پرستی است

باشد بنای دین روی توحید استوار
جای دگر که گشت بنا بت پرستی است

راضی اگر خدا شود از کار ما خوش است 
خواهی اگر ز خلق رضا بت پرستی است

قلب بشر به یاد خدا صیقلی شود
از غیر او امید جلا بت پرستی است

تنها خداست آن که کند دفع هر بلا
خواهی ز غیر دفع بلا بت پرستی است

شرک جلی و شرک خفی در کمین ماست
تسلیمشان شدن به خفا بت پرستی است

کشته شوی اگر به رهی جز ره خدا
در خون خود کنی چو شنا بت پرستی است

بی قصد قرب حق چو رَوی سوی کربلا
پای پیاده، کرب و بلا بت پرستی است

گر استلام کعبه به قصد ریا کنی
آن استلام و سعی و صفا بت پرستی است

اموال خود اگر که ببخشی به راه خیر
باشد اگر برای ریا بت پرستی است

واجب شده اطاعت از خاندان وحی(ع)
بی حرمتی به آل عبا(ع) بت پرستی است

کار کسی که تابع امر خدا نشد
بی شک بدون چون و‌ چرا بت پرستی است



دوشنبه 04 اردیبهشت 29 | نظر بدهید

 

عزیز تر از جان

ای که تو زیباتری از ماه تابان بیشتر
دوست می دارم تو را صد بار از جان بیشتر

گر چه خورشید درخشان نور می بخشد به ما
نور می بخشی تو از شمس درخشان بیشتر

گر صفا بخشیده دنیا را صفای بوستان
تو صفا بخشیده ای از هر چه بستان بیشتر

رهنمای راه انسان است قرآن مجید
رهنما اما تویی حتی ز قرآن بیشتر

برف و باران رحمت الله اند بر اهل زمین
رحمت اللهی ولی از برف و باران بیشتر

قرن ها بگذشته از هنگام میلادت ولی
با نشاط و پر توانی از جوانان بیشتر

هست این دنیا قلیل اما تویی خیر کثیر
مثل زهرا(س) هستی از خیر فراوان بیشتر

عاقلانه گشته ام یابن الحسن(عج) دیوانه ات
هست چون دیوانه ی تو سر به فرمان بیشتر

با تو دارد زندگی هر لحظه صدها فایده
بی تو می بیند بشر هر لحظه خسران بیشتر



پنج شنبه 04 اردیبهشت 25 | نظر بدهید

 

من و تو

منم صحرای تفتیده تو اما مثل بارانی
نمکزارم، کویرم من، تو زیبا چون گلستانی

تو معنای تولایی، تبرّی می کنی از من
به قعر چاه کفرم من، تو در اوج مسلمانی

منم استاد ابلیس و تویی استاد دین داران
منم آیات شیطانی، تویی آیات رحمانی

تویی اردیبهشتی و بهاری هستی و خون گرم
من اما زاده ی «دی» هستم و سرد و زمستانی

منم تنها دلیل هر چه بیماری است در عالم
به هر دردی در این عالم تو دارویی تو درمانی

تویی از معرفت لبریز و سرتاپا تویی دانش
من اما خالی ام از علم چون طفلی دبستانی

فلاکت را منم معنا، نماد فقر هستم من
سعادت را تویی معنا، تویی اوج فراوانی

صدای انکر الاصوات خوشتر از صدای من
صدایت دلنشین تر از صدای «دلکش» و «بانی»!

منم زشت و کریه و نفرت انگیز و قبیح و بد
تو زیباتر ز سیمای تمام خوبرویانی 

زند گفتار و کردارم به قرآن و به دین ضربه
تو هستی پاسدار دین، کنی از دین نگهبانی

منم پیری که جیمم را تلفظ می کنم چون «ژ»
ولی تقریر جیم توست زیباتر ز «جولانی»!

نخواندم در تمام عمر هرگز آیه ای را من
تویی استاد انواع علوم وحی و قرآنی

تو هستی مجتهد من معنی اش را هم نمی فهمم
منم یک بی سواد اما تو دانا و سخندانی

تو در آزاد راهی ره سوی الله  می پویی
من اما در طریق پیچ و خم داری بیابانی

گناهان خودم را من به اشک چشم می شویم
تو از اشک دو چشمت کردی ابراز پشیمانی

 

به وقت سجده بگذارم سر خود را به روی مُهر

به هر وعده نمازت را بدون مُهر می خوانی


ره من سوی ترکستان طریق تو سوی کعبه
تویی آزاده اما من اسیر جهل و نادانی

تفاوت های من با تو زمین تا آسمان باشد
منم یک شمع خاموش و 
تو چون خورشید تابانی

من از اسلام و از قرآن کلامی هم نمی دانم
الف تا یاء اسلام محمد(ص) را تو می دانی

برای من خداوند آفریده چارده خورشید
که بی مثل و مثل هستد از نور و فروزانی

تو با الله پیمان بسته ای الله یارت باد
خدا را تابع امر و خدا را سر به فرمانی 

نداری ترس از محشر که اعمالت همه نیکوست
ولی سر تا به پا ترسم من از آن روز بحرانی

دو دستم خالی اما من شفیعی چون علی(ع) دارم
به دادم می رسد حیدر(ع) در اوقات پریشانی

تو با افکار و با کردار خود خوش باش روزی چند
خوشم با عشق آل مصطفی(ص) تا روز پایانی 



دوشنبه 04 اردیبهشت 22 | نظر بدهید

 

شعر میلاد امام رضا علیه السلام

آسمان ها شده چراغانی
همه عالم ستاره باران است
مؤمنین شادمان و خرسندند
موسم عشق و فصل ایمان است

باز هم می وزد نسیم صبا
همه عالم گرفته بوی بهشت
مسلمین مست باده ی عشقند
هست در دستشان سبوی بهشت

دهمین حجت خدای کریم
چشم بگشود و زد قدم بر خاک
شده در مقدم امام رضا(ع)
غرق شور و شعف همه افلاک

کیست او؟ قبله گاه اهل یقین
ناجی کل مردم دنیاست
او چراغ هدایت بشر است
کیست او؟ نور دیده ی زهراست

قمر آسمان علم است او
معدن جود و بخشش و احسان
شده قرآن به شان او نازل
اوست تفسیر کامل قرآن

دست بر سینه سر فرود آورد
آسمان هم به پیشگاه رضا(ع)
دردمندان و آرزومندان
همگی تشنه ی نگاه رضا(ع)

انبیاء سر ز پای نشناسند
اولیاء غرق شادی و شورند
شیعیان گرم سجده ی شکرند
مؤمنین شادمان و مسرورند 

گشته روح الامین ترانه سرا
عرشیان جمله دست افشانند
همه در مقدم امام رضا(ع)
عاشقانه سرود می خوانند

گِرد زهرا(س) و مصطفی(ص) و علی(ع)
ساکنان بهشت خوشحالند
چشم های بهشتیان از شوق
مثل ابر بهار می بارند

مهربان است و معدن رأفت
ضامن آهوی بیابان است
یمن میلاد آن امام هُمام
 لب ما مثل پسته خندان است

اوست حصن حصین هر مؤمن
ایمنی بخش از عذاب است او
مثل آب است و مثل آئینه
نور حق است و آفتاب است او

شکر یارب که شیعه ی اوئیم
مقتدا و امام ماست رضا(ع)
چون غلام غلام او هستیم 
تاج عزت نهاده بر سر ما



چهارشنبه 04 اردیبهشت 17 | نظر بدهید

 

هشدار

چشمه و باغ و حوری و غلمان
نکهت نافه و گل و عنبر
می کند مدح آل احمد(ص) را 
مرد خوش صحبتی روی منبر

اثر مُهر بر جبین دارد
ذکر لب های اوست یا الله
گفت: بی راهه ها فراوانند
تا خدا می رسد فقط یک راه

ساعتی چون گذشت دیدم من
ماری از دورتر هویدا شد
مرد را نیش محکمی زد مار
و برای من این معما شد

مرد از هوش رفت از آن نیش
حال او بد شد و بسی تب کرد
نوش او نیش شد از آن نیش
روز او را سیاه چون شب کرد

خواستم حل کند معما را
گفت: دارالسلام من اینجاست
گر چه اینجا موقتی است ولی
جنّت واقعی من فرداست

گفتم از نقش مار نیز بگو
گفت: آن کیفر گناه من است 
چون که پرونده ام سیاهی داشت
کار پرونده ی سیاه من است

گفتم از چه سیاه گردیده
 بخشی از نامه ی عمل هایت؟
می کشی تو عذاب ای مؤمن
نیست یاریگر تو مولایت؟!

گفت: حقی مراست بر گردن
کرده روز مرا شبی تاریک
به خداوندی خدا سوگند
راه حق هست مثل مو باریک

هیچ کس شافعم نمی گردد
هست بر گردنم چو حق الناس
هست بی فایده برای من 
دم زدن از حسین(ع) و از عباس(ع)

لرزه افتاد بر تنم از ترس
من که یک بنده ی خطا کارم
گرچه حب علی(ع) است در دل من
لایق آتشی شرربارم؟!

خواب می دیدم و شدم ناگاه 
از نوای خوش اذان بیدار
ولی آن صحنه ای که دیدم من
می دهد دم به دم به من هشدار

گر که خواهی شفیع تو باشند
آل احمد(ص) به صحنه ی فردا
زیر دَین کسی مرو هرگز
که نیارزد به ارزنی دنیا



یکشنبه 04 اردیبهشت 14 | نظر بدهید

 

حضرت شاهچراغ

افتخار مردم ایران زمین شاهچراغ
جای دارد در دل اهل یقین شاهچراغ

گر صفا بخشیده بر کل جهان شیراز ما
هست بر شیراز ما همچون نگین شاه چراغ

در حریم قدسی اش آرام گیرد جان و دل
مایه ی آرام قلب مؤمنین شاهچراغ

برده او هم از پدر نور هدایت را به ارث
شیعه را باشد چراغ راه دین شاهچراغ

عمر خود را کرده صرف کسب علم و معرفت
بوده از بستان دانش خوشه چین شاهچراغ

لحظه ای غافل نبود از رنج مسکین و یتیم
پاک می کرد اشک چشم دلغمین شاهچراغ

بسته بود او از ازل پیمان یاری با خدا
فکر و ذِکرش بود قرآن مبین شاهچراغ

بود از روز نخست او پیرو آل علی(ع)
سر به فرمان ختام المرسلین شاهچراغ

نمره هایش بوده عالی در تمام زندگی
از خدا بگرفته صد صد آفرین شاهچراغ

چون که در پرونده ی او نیست حتی یک خطا
هست فردا جزو اصحاب یمین شاهچراغ

بین بدهای جهان هستم اگر من بد ترین
بین خوبان هست جزو بهترین شاهچراغ



جمعه 04 اردیبهشت 12 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin