گفت: دلتنگم من از هجران یار
دیدگانم از فراقش گشته زار
زندگی تلخ است از درد فراق
طاقتم از هجر او گردیده طاق
درد هجران قاتل جانم شده
باعث سستی ایمانم شده
گفتمش کافی است کفران تا به کی
شکوه از دوری و هجران تا به کی
گو به من که از بعد عمری انتظار
گر ببینی عاقبت رخسار یار
ای حبیب من تو از روی ادب
می کنی از او چه چیزی را طلب
گفت: می خواهم تماشایش کنم
خویشتن را محو سیمایش کنم
گفتمش او را اطاعت لازم است
جان من او را حمایت لازم است
گر گشایی چشم باشد منجلی
نیست نا پیدا و پنهان آن ولیّ
گویمت با صوت و با لحن جلی
خیز از جا کم بگو «یا لیتنی»
سودها دارد اگر دیدار او
بهتر آن باشد که باشی یار او
عده ای بودند انصار نبی(ص)
عاشق سیما و رخسار نبی(ص)
پنج نوبت جمله در هر روز و شب
بر پیمبر(ص) کرده اند عرض ادب
مقتدایی چون محمد(ص) داشتند
در دل اما بذر کینه کاشتند
دشمنی کردند با آل رسول(ص)
غصب شد با دستشان حق بتول(س)
چون جفا کردند بر آل رسول(ص)
شد ولی الله(ع) از آنها ملول
زندگی و عمر آنها شد تباه
رویشان هم هست همچون شب سیاه
ما نمی بینیم مولا را ولی
حضرت مهدی(عج) است پیدا و جلی
چون که ایشان واسط فیض خداست
حاضر است و ناظر اعمال ماست
گر تو هستی از هواداران او
یا یکی از جمله ی یاران او
فکرت و گفتار خود را نیک کن
سیرت و رفتار خود را نیک کن
چون که شد نیکو همه کردار تو
می شود فرزند زهرا(س) یار تو
زنده کن در خود صفات متقین
تا شوی از جمله اصحاب یمین
نیک باشی گر تو در وقت حیات
اوست یارت در حیات و در ممات
گر که مهدی(عج) شد ز دست تو رضا
بی گمان راضی شود از تو خدا
هر که باشد جزو اصحاب یمین
می شود با آل احمد(ص) همنشین