سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

قانون محبت

اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

نامه ای به دوست

وفات حضرت معصومه

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (149)

سروده های دیگر (165)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 818274
بازدید امروز :129
بازدید دیروز : 63
تعداد کل پست ها : 1320

 

شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

با غم قرین به بند اسارت رقیه(س) است

ظالم مزن نماد لطافت رقیه(س) است

در شام غم که زخم زبان ها زیاد شد
مقصود این عتاب و ملامت رقیه(س) است

از پشت بام سنگ چو بر کاروان زدند
آماج این جفا و جسارت رقیه(س) است

زینب(س) اگر پیام رسان وقایع است 
یاری گرش به امر رسالت رقیه (س) است

طفلی سه ساله، بند اسارت، دیار شام
لبریز شور و شوق و شهامت رقیه(س) است

دیده سر بریده ی بابا میان طشت
بی مثل و بی قرین و شباهت رقیه(س) است

خاکستر از جمال پدر پاک کرده او
زینت فزای ملک امامت رقیه(س) است

بر روی نیزه قاری قرآن سر حسین(ع)
پائین نیزه محو تلاوت رقیه(س) است

 ای طالب سعادت دنیا و آخرت
 زیباترین دلیل سعادت رقیه(س) است

زهرا(س) صفت اگر چه رخش گشته نیلگون 
حیدر(ع) صفت امیر شجاعت رقیه(س) است

دل برده بود با سخنانش ز کاروان 
شیرین ترین بیان ملاحت رقیه(س) است

او روضه خوان روضه ی راس بریده بود
زیباترین مثال فصاحت رقیه(س) است

چون شمع سوخت تا که به ما روشنی دهد
 روشنگر طریق هدایت رقیه(س) است

یک یا حسین(ع) گفته و پر زد از این جهان
عطر و شمیم باغ شهادت رقیه(س) است

او در کنار راس ولایت شهیده شد
یعنی که پاسدار ولایت رقیه(س) است

 اهل سقیفه علت مرگ رقیه اند
بُرهان ما برای برائت رقیه(س) است

انکار کرده اند حسودان وجود او
وارسته از قیود حسادت رقیه(س) است

ما را چه غم ز سختی روز قیامت است
وقتی شفیعه، روز قیامت رقیه(س) است



سه شنبه 101 شهریور 8 | نظر بدهید

 

شام یعنی ...

 عمر من طی شد ولی با اشک و آه
بر تنم یک عمر شد رخت سیاه

من پریشان حالم از اوضاع شام
قاصر است از شرح این ماتم کلام

شام یعنی بار دیگر کربلا
شام یعنی غصه و رنج و عزا

شام یعنی گریه و اندوه و غم
شام یعنی یک جهان رنج و ستم

شام یعنی سیلی و مشت و لگد
بغض و رنج و درد تا روز ابد

شام یعنی گریه های کودکان
آه و شیون، ناله و سوز و فغان

شام یعنی مجلس بزم یزید
وهن آیات خداوند مجید

شام یعنی قامت از غم کمان
قاری قرآن و چوب خیزران

شام یعنی خاطرات نینوا
یک جهان دشواری و رنج و بلا

شام یعنی ظلم بی حد و حساب
خاندان وحی در بند و طناب

شام یعنی غم به دل انباشتن
پای بر خار مغیلان داشتن

شام یعنی غصه و درد و فراغ
پا برهنه، پای بر شن های داغ

شام یعنی قلبها از غم کباب
بر سر نیزه سر ام الکتاب

شام یعنی کوچه های بی کسی
بند غم، سنگ جفا، دلواپسی

رنگ غم دارد در و دیوار شام
سنگ می بارد به سر از پشت بام

شام یعنی دختری چشم انتظار
چشم ها از خون دلها چشمه سار

شام غم یعنی سقوط از ناقه ها
از تبرها زخم ها بر ساقه ها

شام یعنی یک جهان زخم زبان
طعنه بشنیدن ز دشمن بی امان

شام یعنی یک جهان غم پیش رو
اشک چشم کودکان آب وضو

شام یعنی غصه های قافله
کودکان پاهایشان پر آبله

دختر شیر خدا، ویران نشین!
شام یعنی خطبه های آتشین

شام یعنی صد بیابان خست
بال و پر از موج غم بشکستگ

درد و رنج و غصه هایش ناتمام
نیست جز غم خاطرات شهر شام

شام غم وقتی پر از رنج و بلاست
در حقیقت شام هم کرببلاست



یکشنبه 101 شهریور 6 | نظر بدهید

 

نوحه حضرت عباس علیه السلام

خدایا عاشقم عاشق ترم کن

سر و جانم فدای رهبرم کن

حرم از تشنگی در التهاب است
لب دریا چرا قحطی آب است؟
غم اطفال تشنه آتشم زد
مرا بر تشنه کامان یاورم کن

تمام تار و پودم از حسین(ع) است
همه بود و نبودم از حسین(ع) است
نمی خواهم ببینم مرگ او را
وجودم را فدای سرورم کن

خداوندا منم مجنون و شیدا 
لب عطشان برون آیم ز دریا
دو چشمان علی اصغر(ع) به راه است
خداوندا فدای اصغرم کن
 
مرا یارب اگر نور دو عین است
برای دیدن روی حسین(ع) است
اگر توفیق دیدارش ندارم
فدای او دو چشمان ترم کن

علم بر دستم و مشکم به دوش است
دلم لبریز عشق و در خروش است
به جان مادرم زهرای اطهر(س)
وجودم را فدای باورم کن

منم عباس(ع) و فرزند ولایت
که لبریزم من از شور و شهامت
بنوشان بر من از جام شهادت
مرا مست از مِیِ این ساغرم کن

علی اکبر(ع) فدا شد درجوانی
نمی خواهم پس از او زندگانی
علی اکبر(ع) به خون خود شنا کرد
مرا غرقه به خون چون اکبرم کن

رقیه(س) دیده اش در انتظار است
به درد تشنگی او هم دچار است
برای آن لب خشکیده ی او
خداوندا مرا آب آورم کن

خدایا دیده ی زینب(س)  به راه است
به فکر کودکان در خیمه گاه است
مرا شرمنده ی زینب(س) مگردان
دلیل افتخار خواهرم کن

حسین ابن علی(ع) تنهای تنهاست
لبان او ز خشکی مثل صحراست
بسوزد حنجرش از تشنه کامی
فدای آن لب و آن حنجرم کن

خدایا من علمدار سپاهم
که خوش سیما شبیه قرص ماهم
سر من چون که شد بالای نیزه
خدایا سر فراز مادرم کن

دو دست من اگر از تن جدا شد
دو چشمم گر به راه دین فدا شد
اگر وقت شهادت تشنه بودم
مرا سیراب حوض کوثرم کن

تن مولای من بر روی خاک است
خدایا پیکر او چاک چاک است
حسین(ع) من سرش کنج تنور است
بسوزان از غم و خاکسترم کن

میان آن در و دیوار زهرا(س)
تنش مجروح شد، افتاد از پا
به یاد مادر پهلو شکسته
دو دستم را جدا از پیکرم کن

ز صدر زین تنم یارب نگون شد
سرم بر نیزه و جسمم به خون شد
شدم شرمنده پیش تشنه کامان
مدد یارب خود از اهل حرم کن

تن مجروح من در خون شنا کرد
سرم بالای نیزه جلوه ها کرد
اگر دارم خدایا آبروئی
شفیع شیعه روز محشرم کن



پنج شنبه 101 مرداد 13 | نظر بدهید

 

میلاد قمر بنی هاشم علیه السلام

آسمان جلوه از قمر دارد
قمر است آن که این هنر دارد

شیعیان مژده آمده عباس(ع)
چهره چون ماه و عطر او چون یاس

ماه ام البنین، گل حیدر(ع)
دلبری می کند ز نوع بشر

این گل بی مثال و بی همتا
برده دل از حسین(ع) هم، حتی

وارث شأن و اقتدار علی(ع) است
اوست عباس(ع) و افتخار علی(ع) است

روز و شب اوست در کنار حسین(ع)
گردش اوست در مدار حسین(ع)

او ابوالفضل(ع) حضرت زهراست
در وفای به عهد بی همتاست

جلوه ای از جمال او مهتاب
شده عالم ز مقدمش شاداب

اوست تسلیم امر مولایش
جان فدای چنین تولّایش

آسمان تکیه کرده بر دستش
شیعیان سرخوشند و سرمستش

یادش آرامش است بر دل ما
نام او زینت محافل ما

ذکر تسبیح مؤمنان است او
شیعه جسم است و مثل جان است او

تا که بگشود چشم بر دنیا
بوسه زد بر لبان او مولا

چشمهایش شبیه خورشیدند
چشمه هائی ز نور امیدند

با دو چشمش قیام بر پا کرد
انقلابی کنار دریا کرد

چشم بگشود و دل به دلبر داد
دست بیعت به دست رهبر داد

رهبر او فقط برادر اوست
او ابوالفضل(ع) و یار و یاور اوست

با وفاتر از او در عالم نیست
با ابالفضل(ع) در دلی غم نیست

بی رقیب است چون که او ادبش
شد علمدار عاشقی لقبش

شیعه آواره ی مرامش شد
یاعلی(ع) گفته و غلامش شد

شب غم رفت و وقت شادی شد
وقت پایان نامرادی شد

خورده نامش گره به شط فرات
به بلندای قامتش صلوات 



شنبه 100 اسفند 14 | نظر بدهید

 

وفات حضرت زینب سلام الله علیها

زینبم در کودکی داغ پیمبر(ص) دیده ام

چند روزی بعد از آن هم داغ مادر دیده ام

تخته های درب خانه شعله می زد تا سماء
 مادر پهلو شکسته پشت آن در دیده ام

با غم بی مادری می سوختم هر روز و شب
بیشتر آتش گرفتم، داغ حیدر(ع) دیده ام

لخته های خون میان تشت دیدم وای من
زینبم داغ غم مرگ برادر دیده ام 

دست و پا می زد حسین ابن علی(ع) در شط خون
من برادر را به زیر تیغ و خنجر دیده ام

در میان قتلگه در زیر صدها تیغ و نی
من تن خورشید را مجروح و بی سر دیده ام

یک طرف خونین بدن دیدم ابوالفضل(ع) رشید
یک طرف در خون طپیده نعش اکبر(ع) دیده ام

دیدم عبدالله(ع) و قاسم(ع) را که در خون خفته اند
شد فراموشم که داغ عون(ع) و جعفر(ع) دیده ام

داغ هفتاد و دو تن را دیده ام در کربلا
روی دستان برادر نعش اصغر(ع) دیده ام

پای نیزه می زدم از غصه بر سر دست غم
بر سر نیزه سر خورشید انور دیده ام 

می شنیدم نغمه ی قرآن من از بالای نی
آری آری نیزه را من مثل منبر دیده ام

در اسارت رفته ام از کربلا تا شام غم
من سر خورشید را در تشتی از زر دیده ام

در خرابه با رقیه(س) همنوا بودم شبی
در میان یک طبق راس مطهّر  دیده ام

زینبم ام المصائب، زینبم ام البکاء
من در این دنیای فانی روز محشر دیده ام

می روم از این جهان با کوله بار درد و غم
من که در دنیا فقط داغ مکرر دیده ام

غیر زیبائی ندیدم در جهان پر بلا
چون وجود خویش را لبریز باور دیده ام



چهارشنبه 100 بهمن 27 | نظر بدهید

 

ولادت حضرت زینب س

روز میلاد زینب(س) کبراست

شادمان از ولادتش زهراست

مصطفی(ص) شکر می کند ربّ را
سر به سجده سحر کند شب را

رحمت کردگار سبحان است
اشک چشمش نزول باران است

زینب(س) است او و زینت باباست
یار و غمخوار حضرت مولاست

دختر مرتضی(ع) و زهرا اوست
پای تا سر عفاف و تقوا اوست

اوست بانوی پاک و نیک سرشت
چشم او چشمه ی زلال بهشت

پدرش مقتدای خوبان است
مادرش ترجمان قرآن است

شد هوادار حضرتش حوّا
سربدار صلیب او عیسی

حضرت جبرئیل دربانش
حضرت آدم از غلامانش

اوست هارون، حسین(ع) موسایش
کربلا نیز طور سینایش

آن زمانی که خیمه ها می سوخت
او به ایوب درس صبر آموخت

اوست ثانیِ حضرت زهرا(س)
خرّم از مقدمش رسول خدا(ص)

هست مریم کنیز دربارش
آسیه باغبان گلزارش

شیر زن نه، که مرد پیکار است
بعد از عباس(ع) او علمدار است

ما همه ظلمتیم، او نور است
می رسد او و شیعه مسرور است

روز ما را چو آفتاب است او
باغ اسلام را گلاب است او

مهر زهرای مرضیه(س) آب است
زینب(س) اما به شیعه ارباب است

مظهر پاکی و صفا زینب(س)
بارش رحمت خدا زینب(س)

اوست الگوی بانوان عجم
موی او را ندید نا محرم

اهل عالم، عقیله ی عشق اوست
بانوئی از قبیله ی عشق اوست

پرچم کربلا به دستانش
بر سر نیزه رفته قرآنش

کربلا ماندگار شد با او
دین حق استوار شد با او

زینب(س) است او و دختر زهراست
پرچم انقلاب عاشوراست

جان شیعه فدای مقدم او
اشک ما و غم مُحرّم او



چهارشنبه 100 آذر 17 | نظر بدهید

 

علمدار عشق

به میدان روان شد علمدار عشق
که دل را سپارد به دلدار عشق
گل سرخ زیبای گلزار عشق
یل حیدر(ع) استاد و معمار عشق
کند بذل جان وقت ایثار عشق

ابوالفضل العباس(ع) یل بوتراب
شده قلبش از بهر طفلان کباب
روان سوی دریا شده با شتاب
پر است از امید و پر از اضطراب
که آیا به خیمه برد مشک آب

ابوالفضل(ع) که چون حیدر(ع) ثانی است
نگهبان آیات قرآنی است
دو چشمانش از غصه بارانی است
دلش مثل دریای طوفانی است
علی وار گرم رجز خوانی است

ابوالفضل (ع)که سرتا به پا باور است
حرم را نگهبان و آب آور است
برای یتیمان دو چشمش تر است
دمادم به فکر علی اصغر(ع) است
به کشتی دریای خون لنگر است

یل حیدر (ع) و پور ام البنین(س)
پر است از وفا و امید و یقین
دو چشمان او مقصد تیر کین
دو دستش جدا گشته آن مه جبین
بیفتاده بر خاک از صدر زین

ابوالفضل(ع) که باشد یل مرتضی(ع)
مدال شجاعت گرفت از خدا
شده قهرمان صف کربلا
به خون کرده در کربلا او شنا
سرش از بغل رفته بر نیزه ها

ندارد شبیه آن دلیر رشید
به راه خداوند گشته شهید
نماد وفا بود و عشق و امید
ز باغ شهادت دوصد خوشه چید
کسی در شجاعت شبیهش ندید

سرش روی نی همچو قرص قمر
به همراه این کاروان در سفر
شده زینب (س) از داغ او خون جگر
تن او به صحراست بی دست و سر
یتیمان تشنه همه دیده تر



دوشنبه 100 مرداد 25 | نظر

 

شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام

میلاد علمدار وفادار حسین(ع) است
عباس(ع ) گل بی خس و بی خار حسین(ع) است

گردیده حسین(ع) از قدمش خرّم و مسرور
گلواژه ی لبخند به رخسار حسین(ع) است

بخشیده صفا گلشن دین را ز قدومش
زیبا گل زهرائی گلزار حسین(ع) است

آمد به جهان خنده کنان حضرت عباس(ع)
خوشحال که او همنفس و یار حسین(ع) است

تکرار شده بار دگر حیدر کرار(ع)
عباس(ع) همان حیدر کرار(ع) حسین(ع)است

افتاد نگاهش چو به رخسار برادر
فهمید که یک عمر گرفتار حسین(ع) است

سرباز حسین(ع) است و مددکار برادر
جان برکف و سرباز فداکار حسین(ع) است  

مدیون سلحشوری او لشکر اسلام
فرمانده و سردسته و سردار حسین(ع) است

عباس(ع) و حسین(ع) معنی یک روح و دو جسمند
عباس(ع) به حق محرم اسرار حسین(ع) است

عباس حسین است و حسین است ابوالفضل
عباس(ع) برادر نه، که تکرار حسین(ع)

تقدیم برادر شده چشمان ابوالفضل(ع)
زیرا که فقط طالب دیدار حسین(ع) است

جانانه مدد کرد حسین ابن علی(ع) را
الگوی وفا، رهبر انصار حسین(ع) است

هر کس که شود زائر چشمان ابوالفضل(ع)
محبوبترین در صف زوّار حسین(ع) است



چهارشنبه 99 اسفند 27 | نظر بدهید

 

رحلت حضرت زینب سلام الله علیها

کوه صبر و استقامت زینب(س)است
یک جهان شوق و شهامت زینب(س)است

دیده سرهای بریده روی نی
دیده گریان در اسارت زینب(س) است

دشمن زینب(س) حقیر است و زبون
مثل کوهی با صلابت زینب(س) است

جدّ او آموزگارش بوده است
خبره در امر رسالت زینب(س)است

خطبه اش ویرانگر کاخ ستم
دختر شیر شجاعت زینب(س) است

گفته های اوست شیوا و فصیح
مثل حیدر(ع) در بلاغت زینب(س) است

خواند قرآن بر سر نیزه حسین(ع) 
اشکبار از این تلاوت زینب(س) است

آن که در بند اسارت بارها
طعنه بشنید و ملامت زینب(س) است

با نماز شب انیس و همدم اوست
مظهر شرع و دیانت زینب(س) است

اوست فرزند علی مرتضی(ع)
مثل زهرا(س) در طهارت زینب (س) است

الگوی زن های عالم باشد او
اسوه ی مجد و نجابت زینب(س) است

تازیانه خورد مثل مادرش
آن که کرد از حق حمایت زینب(س)است

گر چه رحلت کرد و رفت از این جهان
باده و شهد شهادت زینب(س) است

ما عزادار حسین(ع) و زینبیم
شافع ما در قیامت زینب(س) است

گر سعادت آرزوی مؤمن است 
معنی خیر و سعادت زینب(س) است



جمعه 99 اسفند 8 | نظر بدهید

 

شعر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

آسمان عشق را خورشید انور زینب(س) است
بر حسین(ع) و بر حسن(ع) غمخوار و خواهر زینب(س) است

حضرت زهرای اطهر تاج فخر بانوان
بر تمام شیعیان مولا و سرور زینب(س) است

با گل رویش مدینه شد بهشت روی خاک
باغ دین را شاخه ی سرو و صنوبر زینب(س) است

در میان بانوان بی مثل و بی همتاست او
دختر شیر خدا، ثانی حیدر(ع) زینب(س) است

اوست پیغام آور طوفان سرخ کربلا 
اسوه صبر و شکیبایی، پیمبر(ص) زینب(س) است

گشته نازل سوره کوثر به شان فاطمه(س)
شرح و توضیح همه آیات کوثر زینب(س) است

کشتی دین را رهایی داد از موج بلا
کشتی قرآن و دین را همچو لنگر زینب(س)است

خواند در شام غریبان تا سحرگاهان نماز
آن که لبریز است از ایمان و باور زینب(س)است

ایستاده یک تنه در رو به روی لشکری
زن ولی شیر افکن صد تیپ و لشکر زینب(س)است

مادر او فاطمه(س) ام ابیها بوده است
آن که می پوید همیشه راه مادر زینب(س)است

اوست مانند حسین(ع) استاد دانشگاه عشق
عاشقانه دین حق را یار و یاور زینب(س) است

صبر هم آموخت از او درس صبر و درس حلم
آری آن استاد تعلیم توانگر زینب(س)است

سربلند و آبرومند است در نزد خدا
شیعیان مژده، شفیعه روز محشر زینب(س)است



شنبه 99 آذر 29 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin