سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

قانون محبت

اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

نامه ای به دوست

وفات حضرت معصومه

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (149)

سروده های دیگر (165)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 818264
بازدید امروز :119
بازدید دیروز : 63
تعداد کل پست ها : 1320

 

فابک للحسین ع

ماه محرم است ا عزا فابک للحسین(ع)

با حزن و درد و سوز و نوا فابک للحسین(ع)

خون گریه کن که ماه محرم رسیده است
با یاد جمله ی شهدا فابک للحسین(ع)

شمر دَغا بریده سر از پیکر حسین(ع)
اما بگو چرا ز قفا؟ فابک للحسین(ع)

در شط خون خویش شنا می کند حسین(ع)
بنما به اشک دیده شنا فابک للحسین(ع)

آل عبا(ع) همه به شهادت رسیده اند
با یاد داغ آل عبا فابک للحسین(ع)

خواهی که مستجاب بگردد دعای تو
وقت دعا و حمد و ثنا فابک للحسین(ع)

در دل توراست آرزوی کربلا اگر
در آرزوی کرب و بلا فابک للحسین(ع)

جاری شود به گونه اگر اشک چشم تو 
باغ بهشت مزد شما فابک للحسین(ع)

گر بر حسین(ع) گریه کنی جاودان شوی
گریه است راه و رسم بقا فابک للحسین(ع)

داری اگر که قصد گذر از پل صراط
هنگام حشر و روز جزا فابک للحسین(ع)

زنگاری است خانه ی قلبت گر از گناه
خواهی دهی به قلب جلا فابک للحسین(ع)

ای دردمند، درد تو گر هست لاعلاج
خواهی اگر دوا و شفا فابک للحسین(ع)

شرط رضای حضرت حق در رضای اوست
خواهی اگر رضای خدا فابک للحسین(ع)

از اشک دیده جنت رضوان صفا گرفت
اشک است شرط شور و صفا فابک للحسین(ع)

دست عزا به زانوی غم جمله قدسیان
خاک عزاست بر سر ما فابک للحسین(ع)

ما زنده ایم تا که بگرییم بر حسین(ع)
چشم است چشمه سار بُکا فابک للحسین(ع)

باید که لحظه لحظه بریزیم اشک غم
تنها نه صبح و ظهر و مسا فابک للحسین(ع)

با خون سر نشد که فدائی او شویم
با خون دل شویم فدا فابک للحسین(ع)

عمری دو چشم ما ز غمش خون گریسته
اشکی که حق نموده عطا فابک للحسین(ع)



شنبه 101 مرداد 8 | نظر بدهید

 

سلام به محرم

سلام من به محرّم، به کربلای حسینی(ع)

سلام من به محرّم، مَه عزای حسینی(ع)

سلام من به محرّم، به فاطمه(س) به پیمبر(ص)
سلام من به محرّم، به سوز و ندبه ی حیدر(ع)

سلام من به محرّم، به ماه دلبر زینب(س)
سلام من به محرّم، به دیده ی تر زینب(س)

سلام من به محرّم، به راس قاری قرآن
سلام من به محرّم، به اوج قله ی ایمان

سلام من به محرّم، به باوفایی عبّاس(ع)
سلام من به محرّم، به عطر و بوی گل یاس

سلام من به محرّم، به اشک و آه سکینه
سلام من چراغ و سلام من به سفینه

سلام من به محرّم، به ناله های رقیه(س)
سلام من به محرّم، به نینوای رقیه(س)

سلام من به محرّم، به تشنه ی لب دریا
سلام من به محرّم، به داغ زاده ی زهرا(س)

سلام من به محرّم، به خشکی لب اصغر(ع)
سلام من به محرّم، به دیده های ز خون، تر

سلام من به محرّم، به خون پاک شهیدان
سلام من به محرّم، به اشک چشم یتیمان

سلام من به محرّم، به جلوه های نمازش
سلام من به حسین(ع) و به اوج راز و نیازش

سلام من به محرّم، به نوجوان شهیدش
سلام من به محرّم، به قهرمان رشیدش

سلام من به محرّم، به شور و شوق خدائی
سلام من به محرّم، به لحظه های جدائی

سلام من به محرّم، به آه و ناله ی طفلان
سلام من به محرّم، به جسم بی سر عریان

سلام من به محرّم، به تاول کف پاها
به آن شهید که در خون خویش کرده شناها

سلام من به محرّم، به دستهای بریده 
سلام من به محرّم، به اشک های چکیده

سلام من به محرّم، به دشت و دامن و گلشن
سلام من به دو چشمی که تیر خورده ز دشمن

سلام من به محرّم، به لحظه های شهادت
سلام من به محرّم، به شور و شوق و شهامت

سلام من به محرّم، به خیمه های غریبش
سلام من به محرّم، به بانوان نجیبش

سلام من به محرّم، به سروهای خمیده
سلام من به محرّم، به ذوالجناح رمیده

سلام من به محرّم، به لحظه های اسارت
سلام من به حسین(ع) و به آیه ها به تلاوت

سلام من به محرّم، به هر دو چشم علمدار
سلام من به محرّم، به شیعیان عزادار

سلام من به محرّم، به ماه نوحه سرائی
سلام من به محرّم، به ماه اشک و گدائی

محرّم آمد و کارم عزا و آه و فغان شد
سلام گفتم و اشکم به روی گونه روان شد



پنج شنبه 101 مرداد 6 | نظر بدهید

 

میلاد امام حسین علیه السلام


به هر کجا نگرم مجلس طرب برپاست
که شیعه شاد ز میلاد سیدالشهداست

حسین(ع) مظهر آزادگی و حرّیت
حسین(ع) ماه شب افروز و شمس هداست

حسین(ع) ترجمه ی آیه های قرآن است
حسین(ع) کوثر وحی است و زاده ی زهراست

علی(ع) و فاطمه(س) دو بحر نص قرآنند
حسین(ع) معدن عشق است و گوهر دریاست

ملائکند همه محو ماه رخسارش
حسین(ع) زینت عرش خدای بی همتاست

به روی دست محمد(ص) دل از علی(ع) برده
حسین(ع) باغ ولا را ز مقدمش آراست

نگاه فاطمه(س) یک لحظه بر نمی گردد
که سخت گرم تماشای این گل زیباست

اگر که طالب نور خدای سبحانی
حسین(ع) را بنگر چون حسین(ع) نورالله ست

دهید مژده که درمان دردها آمد
 به درد و رنج بشر تربت حسین(ع) شفاست

به شان او شده نازل اگر چه سوره ی فجر
حسین(ع) ام کتاب و حسین(ع) شمس و ضحاست

به گردش است زمین و زمان به عشق حسین(ع)
و پنجمین نفر او در حدیث آل عباست

خداست صاحب آیات بی شمار اما
حسین(ع) مظهر حقّ است و آیت عظماست

بقا گرفت هر آن کس که شد فنای حسین(ع)
که آب مهر بتول(س) و حسین(ع) آب بقاست

اگر که خواسته ای داری از خدای کریم
قسم بده به حسینش، حسین(ع) روح دعاست

حسین(ع) رهبر آزادگان و حق جویان
حسین(ع) تاج سر است و به شیعیان مولاست

به دوش دارم اگر کوله بار جرم و گناه
چه غم مراست اگر او شفیع روز جزاست



جمعه 100 اسفند 13 | نظر بدهید

 

اربعین شهدای کربلا

به زیر سنگ لحد خفته، ای برادر من
سلام بر تو که هستی یقین و باور من

درست لحظه ی جان دادن تو، من مُردم
شبیه مادرم از دشمنان کتک خوردم

ز بوسه ای به رگ از قفا بریده ی تو
برادرم شده ام یار قد خمیده ی تو

عدو که مقنعه را می ربود از سرِ ما
سر تو بر سر نی بود یار و یاور ما

من و سر تو سوی شام همسفر بودیم
در این سفر من و تو لحظه ای نیاسودیم

گهی به مرثیه گاهی به روضه طی شد راه
که بود بر سر نی راس شمس و اختر و ماه

به همره من دلخسته بود یک بیمار
که از سپاه عدو خورد او کتک بسیار

تو رفتی و من و اطفال تو اسیر شدیم
ز درد داغ تو یکباره جمله پیر شدیم

سر تو بر سر نیزه چه مو پریشان بود
به پای نیزه دو چشمم، چو چشمه جوشان بود

اسیر رفتم از اینجا به سوی شام بلا
هزار ظلم بدیدم, هزار جور و جفا

هزار بار عدو زد به کودکان سیلی
کبوتران حرم چهره هایشان نیلی

ز ناقه تا که می افتاد کودکی بر خاک
صدای ناله ی ما می رسید تا افلاک

مرا به زور به بزم شراب می بردند
به دست بسته و چون بوتراب می بردند

سر تو را روی نیزه به بزم «می» بردند
تو را ز کینه زدند و ز جام «می» خوردند

لب تو پاره شد آنجا، شکست دندانت
تمام عالم هستی شود به قربانت

به جرم عدل و عدالت علی(ع) است خانه نشین
سر تو کنج تنوری نگین عرش برین

گرفته بود سرت چون که رنگ خاکستر
بریختم من غمدیده خاک غم بر سر

بلای کوچه و بازار دیده خواهر تو
هزار طعنه ز دشمن شنیده خواهر تو

به شهر شام که ما را ز کوچه ها بردند
ز پشت بام سرت را به سنگ آزردند

به روی خاک بیابان برهنه پا در، دام
دویده اند یتیمان خسته جان، تا شام

رفیق پای یتیمان ماست تاول ها
دلیل حال پریشان ماست تاول ها

اگر که کودکی از قافله زمین می خورد
هزار ضربه هم از دشمن لعین می خورد

به حال زار یتیم تو خنده سر دادند
عروسکش نه، به طعنه سر پدر دادند

غمی که هیچ ندارد نشانی از فرجام
مصیبتی است که وارد شده به ما، در شام



شنبه 100 مهر 3 | نظر

 

رقیه بنت الحسین علیه السلام

هر شیعه نشسته سر بازار رقیه(س)
عمریست که هستیم خریدار رقیه(س)

در بند غم و رنج و بلا بود گرفتار
امّا دل ما گشته گرفتار رقیه(س)

دستان علمدار جدا شد ز تن امّا
بر نی سر عبّاس(ع) علمدار رقیه (س)

رنجور شده از چه سبب حضرت سجاد(ع)؟
در خیمه ی غم او شده بیمار رقیه(س)

او شمع و به گِردش همه جا حضرت زینب(س) 
پروانه صفت بر خط پرگار رقیه(س)

کم گریه کن ای عالم هستی به فدایت
این اشک عزا نیست سزاوار رقیه(س)

از بس که سراغ پدر خویش گرفت او
با سر پدرش آمده دیدار رقیه(س)

بابا طلبید و سر باباست نصیبش
حالا سر بابا شده دلدار رقیه(س)

بگرفته بغل او سر خونین پدر را
خلقی همه مبهوت ز رفتار رقیه(س)

با راس پدر گفت سخن تا همه عالم
شد مات از این شیوه ی گفتار رقیه(س)

می گفت به بابا که ببین صورت من را
نیلی شده چون فاطمه(س) رخسار رقیه(س)

بگذار ببوسم رخ خاکستریت را
پژمرده ای از چه گل گلزار رقیه(س)

با دادن جان اوست که احیاگر دین شد
هر مؤمن و آزاده بدهکار رقیه(س)

با عمه ی سادات نماز شب خود خواند
قربان دل و دیده ی بیدار رقیه(س)

از کرب و بلا خورده کتک تا به خرابه
دشمن همه دم در پی آزار رقیه(س)

گردیده کف پای رقیه(س) همه تاول 
ای وای از این حالت دشوار رقیه(س)

حادث شده چون واقعه ی شام و خرابه
عمریست که هستیم عزادار رقیه(س)

دیدیم از او فضل و کرامات فراوان
نفرین به کسی که کند انکار رقیه(س)



یکشنبه 100 شهریور 21 | نظر

 

شب خرابه

شب خرابه شب گریه های زینب(س) بود
شب غم و شب رنج و نوای زینب(س) بود

بلای کرب و بلا سوخت جان زینب(س) را
مصیبت و غم و درد آشنای زینب(س) بود

اگر چه موج بلا سخت بود و جانفرسا
سفینه بر سر نیزه لوای زینب(س) بود

در آن شبی که پر از وحشت و سیاهی بود 
به گوش تا به سحر ربّنای زینب(س) بود

رقیه(س)، فاطمه(س) گونه خمیده قامت شد
عصای دست رقیه(س) عصای زینب(س) بود

رقیه(س) گریه کنان عمه را صدا می زد
که در نبود پدر مبتلای زینب(س) بود

رقیه(س) پر بگشود و پرید از این دنیا
ولی عزای رقیه(س) عزای زینب(س) بود

تمام رنج و بلاها نصیب زینب(س) شد
تمام غصه و غمها برای زینب(س) بود

و گفت: من که ندیدم به غیر زیبائی !
که چون حسین(ع) مطیع خدای زینب(س) بود



شنبه 100 شهریور 20 | نظر

 

کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا

زمین کرب و بلا صحنه ی بلا شده است
سر عزیز پیمبر(ص) ز تن جدا شده است

حسین(ع) واسطه ی فیض عام و خاص خداست
جفا چرا که به این حجت خدا شده است

سرش جدا شده از تن شهید کرب و بلا
 بریده سر ز تنش از چه از قفا شده است؟

خضاب کرده حسین(ع) زلف خویش را با خون
برای حضرت او خون سر حنا شده است

نسیم زلف حسین(ع) را تکان دهد روی نی
به روی نیزه سر او چه با صفا شده است

دو دست حضرت عباس(ع) شد جدا ز تنش
جفا چرا که به آن اسوه ی وفا شده است؟

ز ضرب تیر سه شعبه به روی دست حسین(ع)
تبسمی زده اصغر(ع)، چه دلربا شده است 

به روز حادثه هفتاد و دو کبوتر عشق
برای یاری دین خدا فدا شده است

به نینوا که روی نی سر شهیدان شد
ز شرم و غصه و غم، کار نی «نوا» شده است

مگر که نص خدا آیه ی مودّت نیست
به اهل بیت پیمبر(ص) چرا جفا شده است؟

ز ظهر روز عطش تا همیشه عاشوراست
و هر کجا که زمین است کربلا شده است

به تار و پود حسین(ع) نقش بسته بود خدا
فنای حضرت حق گشت و کیمیا شده است

همیشه نغمه ی هل من معین او جاری است
و شیعه غمزده لبریز «لَیْتَنا» شده است

از آن مصیبت عظمای ظهر روز عطش
قلوب مردم دنیا پر از عزا شده است

حسین(ع) ذبح عظیمی که وعده داده خدا
حسین(ع) راضی و حق هم از او رضا شده است

خوشا به حال کسی که حسین(ع) رهبر اوست
به عشق حضرت او نیز مبتلا شده است

نداشت ارزش مِس را وجود من امّا  
دم از حسین(ع) زدم مِسّ من طلا شده است



دوشنبه 100 شهریور 15 | نظر

 

نوحه روز عاشورا

عاشورا عاشورا
روز گذشتن از جان
روز حیات قرآن 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز عزا و ماتم
اندوه و حسرت و غم 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز دست از جان شستن
روز به خون نشستن
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز  نبرد و شمشیر
اطفال و بند و زنجیر
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز شهادت و خون
زینب(س) غمین و محزون
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز سر بریده
جسم به خون طپیده
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز  سبوی نیزه
سرها به روی نیزه
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز سوز و گداز است
با عشق حق نماز است
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز چو گل شکفتن
در خون خویش خفتن
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز خشکیدن لب
از درد تشنگی تب 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز لبهای عطشان
اطفال دیده گریان
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز گلهای پرپر
روز اجساد بی سر
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز مریض تب دار
در بند غم گرفتار
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز علی اصغر(ع)
در خون فتاده اکبر(ع)
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز گذشت و ایثار
بی دست و سر علمدار
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز اجساد عریان
در آفتاب سوزان 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز اسارت و درد
زن ها به بند نامرد
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
روز رخسار نیلی
اطفال خورده سیلی
روز حسین(ع) است



چهارشنبه 100 مرداد 27 | نظر بدهید

 

تک بیت های عاشورا


1

گر نیست در خیام حرم آب غم مخور
چشمان ماست در غم تو چشمه های خون
2
با کام تشنه کشته شدی در کنار شط
چشمان ما ز داغ تو شط العظیم شد
3
ای که در اوج عطش جنگ نمایان کردی
جان فدای لب خشکیده ی تو یا مولا
4
اول ته گودال و سپس بر سر نیزه
طی کزد سر تو چه نشیب و چه فرازی
5
چون شد هدف تیر سه شعبه گلوی تو
خندیدی و غرق غم و اندوه شدم من
6
پاشید ز هم گر چه سرت زیر سم اسب
اما به روی نیزه چه صبر و چه  قراری!
7
تو کشته شدی تا که ولایت شود احیا
ای واسطه ی فیض خدا آجرک الله
8
آن مرد ادب آب ننوشید ز دریا
ای منبع احسان و وفا دست مریزاد
9
از روی نیزه نغمه ی قرآن رسد به گوش
در پای نیزه می رود از هوش خواهری
10
دیشب بدون روی تو تاریک بود شهر
خاکستری شده است چرا روی ماه تو
11
در زیر تیغ و نیزه و شمشیر مانده ای
شن های داغ و سوزش گرما دگر چرا؟
12
اشکی به قدر چشمه ی زمزم بیاورید
تا روضه ی رقیه بخوانم برایتان
13
اشکی به قدر شط فرات آورید اگر
خواهید تا که روضه ی سقا بیان کنم
14
با لب تشنه شدی چون که ز دریا بیرون
همه ی اهل سما مات وفای تو شدند

 



چهارشنبه 100 مرداد 27 | نظر بدهید

 

آرام جان

ای ساربان آهسته ران آرام جان جا مانده است
جسم عزیز فاطمه(س) در بیابان جا مانده است

ای ساربان آهسته ران در زیر پای اسب ها
اوراق پاره پاره ی اصل قرآن جا مانده است

جسم حسین(ع) از سر جدا افتاده بر روی زمین
یعنی که جان زینب(س) از این کاروان جا مانده است

راس حسین بر نیزه و جسمش روی شن های داغ
ای ساربان آهسته ران جان جهان جا مانده است

شد از بغل بر نیزه ای راس ابوالفضل(ع) رشید
در کربلا اما تن این قهرمان جا مانده است

کوچکترین سر روی نی راس علی اصغر(ع) است
در کربلا اما تن این جان جان جا مانده است

اکبر(ع) سرش بر روی نی، شد همسفر با کاروان
جسم به خون غلتیده ی رعنا جوان جا مانده است

راس حسین(ع) بر روی نی قرآن تلاوت می کند
وقت نماز است ای خدا اما اذان جا مانده است

آمد به بالین حسین(ع) ام ابیها فاطمه(س)
اما کنار قتلگه آن قد کمان جا مانده است

یک چشم شیعه گشته اشک ، چشم دگر گردیده خون
ای وای من در کربلا اشک روان جا مانده است

در مجلس بزم یزید آزرده شد لبهای یار
بر روی لبهای حسین(ع) از خیزران جا مانده است

شد کاروان غصه ها راهی سوی شام بلا
تا روز رستاخیز هم آه و فغان جا مانده است



شنبه 100 مرداد 23 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin