سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

حضرت شاهچراغ

حال خوش

کلاس ریاضی

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (180)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (231)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (179)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 834965
بازدید امروز :44
بازدید دیروز : 53
تعداد کل پست ها : 1361

 

بهار نو

یک سال انتظار که آید بهار نو
با هر بهار،بار دگر انتظار نو

این انتظار را به پشیزی نمی خرند
یک فکر تازه باید و یک اعتبار نو

زین روزگار پر مخاطره وقتی گذر کنیم
ما می رسیم به روز نو و روزگار نو

باید که پس گرفت دل از جمله دلبران
وانگاه دل سپرد به زیبا نگار نو

پژمرده می شوند همه سبزه زارها
باید گزید سبزه ی نو،سبزه زار نو

درس جفا گرفته ای از روزگار دون  
درس وفا بخوان بر آموزگار نو

گشتیم گرد محور باطل ولی چه سود
باید که جست محور تازه مدار نو

اینجا بقا مجوی ، بقا جای دیگریست
باید سفر نمود به سوی دیار نو

بی اختیار آمدم اما به اختیار
راه علی (ع) گزیده ام و افتخار نو

شعری بخوان که فهم و شعورت فزون شود
در فکر کار باش نه طرح شعار نو



یکشنبه 91 اسفند 27 | نظر بدهید

 

اندکی درنگ

راه شما رود به کجا، اندکی درنگ
گم کرده اید راه خدا، اندکی درنگ

راه علی (ع) و آل علی(ع) راه انبیاست
زان ره جداست راه شما، اندکی درنگ

در سر اگر چه قصد وفا پرورانده اید
کردارتان نه رسم وفا، اندکی درنگ

ذکر لب شماست دمادم علی(ع) علی(ع)
راه از علی (ع) جداست جدا، اندکی درنگ

فریاد می زنید ره ما ره علی (ع) است
مقصد گمان کنم که دو تا، اندکی درنگ

این نیست راه و رسم وفا راه دیگریست
کار شماست جور و جفا، اندکی درنگ

باور کنید راه شما نیست راه حق
حق له شده است زیر دو پا، اندکی درنگ

اما جواب خون شهیدان چه می شود
شرمنده ایم از شهدا، اندکی درنگ



چهارشنبه 91 اسفند 9 | نظر بدهید

 

قطره

با رود کوچکی سوی دریا روان شدم
من قطره ام به لطف خدا بیکران شدم

من بی خدا قسم به خدا هیچ بوده ام
تا با خدا شدم به خدا یک جهان شدم

با پای سر به راه خدا چون قدم زدم
بعد از هزار سال دوباره جوان شدم

من را که مفت هم نخریدند تاجران
رنگ خدا گرفتم از این رو گران شدم

من کو به کو به عشق رخ ساربان عشق
سر گشته مثل مرغک بی آشیان شدم

طی کرده ام مسیر دو صد کوه و چند دشت
چون همسفر به یکصد و ده کاروان شدم

قصد سفر نداشتم از روز واپسین
با یک نگاه شیفته ی ساربان شدم

دل را به ساربان سپردم و آنگاه خویشتن
چون رود پر خروش سراپای جان شدم

جستم امیر عشق و شدم همنشین او
حالا به لطف حضرت حق شادمان شدم

بودم فنای مطلق و در مکتب وفا
آموختم حدیث وفا ، جاودان شدم



شنبه 91 بهمن 28 | نظر بدهید

 

استاد ابلیس

وهابیت ای ارمغان جبت و طاغوت
ای امتداد سنگ باران های تابوت

وهابیت ای مردمان نا مسلمان
با دشمنان دین شده هم عهد و پیمان

رنجیده از دست شما گردید اسلام
با دست خود اسلام را کردید بد نام

وهابیت ای تخم کین در دل نشانده
اسلامیان را سوی هر بیراهه رانده

استاد ابلیسید در مکر و خیانت
تا ریشه کن سازید اسلام و دیانت

راه رسول الله(ص) را دادید تغییر
تا خواب اربابانتان گردید تعبیر

ای یاوران کفر و الحاد و تباهی
ای رهنمایان تا به قعر هر سیاهی

ای دین دینداران عالم را نشانه
کافر ترین کفار این عهد و زمانه

در قعر دوزخ جبت و طاغوت از شما شاد
بر موء منین کردید از بس ظلم و بیداد

گشته بقیع از دستتان چون تلی از خاک
وهابیت ای مردمان پست و ناپاک

شد هشتم شوال و ما با غم عجینیم
در فکر مظلومیت آن سرزمینیم

خاک بقیع ومظهر مظلومی ما
آباد می خواهی اگر؟ ای شیعه بر پا



شنبه 91 شهریور 4 | نظر

 

عید سعید قربان

عید قربان است باید جان و سر قربان کنیم
دیدگان را وقف دیدار رخ جانان کنیم

آیه های زندگی را بارها خواندیم ما
وقت آن شد تا عمل بر آیه قران کنیم

درد مندانیم و درد ماست بی درمانترین
همتی تا در بی درمان خود درمان کنیم

عمر ما بگذشت و نا آگاه و گمره مانده ایم
عهد می بندیم تا بگذشته را جبران کنیم

ما ندانستیم قدر نعمت آل رسول (ص)
باید اول جملگی جبران این کفران کنیم

همچو دریا پر تلاطم همچو موجی استوار
بر علیه دشمن قران و دین طغیان کنیم

با برائت جستن از طاغوت و جبت و مشرکین
شاد قلب حضرت زهرا(س) لبش خندان کنیم



یکشنبه 90 آبان 15 | نظر بدهید

 

ایران

کشور عشق است ایران، سرزمین مهربانیست
پایگاه عشق و شورو جایگاه زندگانیست

نیست در این کشور از نومیدی و از یاس حرفی
کار ما ایرانیان امید و عشق و شادمانیست

پا به پای هم برای عزت میهن بکوشیم
آی ملتهای عالم، کشور ما آرمانیست

اعتلای دین و میهن، چون شعار ملت ماست
آرمان ما مقدس، کار ما هم جان فشانیست

نیست از فصل خزان در کشور ایران نشانی
فصل روئیدن در این کشور، بهاری جاودانیست

می درخشد بر فراز عالم هستی چو خورشید
کشور ایران من گویی که یک درّ یمانیست

هست اینجا کشور سعی و تلاش و خواستن ها
آنچه اینجا سخت مطرود است حرف از ناتوانیست

نیست در اینجا خبر از پیری و از نا امیدی
آنچه پیدا می شود بسیار، اکسیر جوانیست

با همه خلق جهان ما مهربان و دوست هستیم
دشمن ما یا که آدم نیست یا فردی روانیست

دین ما دین مودّت، دین عدل و دین انصاف
شور و شوق ما خدایی، عشق عشقی آسمانیست

سینه ی ما تا که لبریز است از عشقی خدایی
عشق ورزی کارما، رفتار ما هم مهربانیست ...



جمعه 90 اردیبهشت 2 | نظر بدهید

 

شیعه

می دهم شرح شیعه را این بار
شیعه یعنی که احمد(ص) مختار

شیعه یعنی فقط خدا دیدن
شیعه یعنی که حیدر کرار

شیعه یعنی عفاف و پاکیها
شیعه یعنی که محرم اسرار

شیعه یعنی کرامت و احسان
شیعه یعنی که بخشش بسیار

شیعه یعنی شجاعت و مردی
شیعه یعنی نبرد با کفار

تشنه لب در کنار شط فرات
شیعه یعنی وفا، گذشت، ایثار

شیعه یعنی که اوج قله صبر
شیعه یعنی صبوری احرار

شیعه یعنی رضا به امر خدا
در اسارت شدن به جسم فکار

شیعه یعنی فقیه و دانشمند
می شکافد علوم را بسیار

شیعه یعنی چو جعفر صادق(ع)
راستی و درستی کردار

شیعه یعنی که کنج زندان هم
خالقت را تو باش شکر گزار

شیعه یعنی غریب و بی کس هم
لمن الملک واحد القهار

شیعه یعنی جواد گونه ببخش
تا خدایت دهد به تو ده بار

شیعه یعنی به قله ی تقوا
سر تعظیم در بر دادار

شیعه دارد امید فتح و ظفر
هست شیعه در انتظار نگار

شیعه در کوشش است و سعی و تلاش
همه دم در تمام لیل و نهار

رهبر و مقتدای شیعه علی (ع) است
آن علی(ع) قسیم جنت و نار

شیعه دراین جهان به مثل گلی است
که نباشد به شاخه هایش خار

شیعیان مهربان و دلسوزند
نیست چون شیعیان کسی غمخوار

شیعه یعنی که در مقابل خصم
کوه باش و مقاوم و هشیار

زده دل را گره به زلف نگار
شیعه یعنی فدایی دلدار

شیعه یعنی که سرو آزاده
نیست شیعه به مثل بید و چنار

شیعه یعنی عقاب یعنی باز
نیست شیعه به مثل تیهو و سار

خون شیعه عجین به عشق علی (ع)است
عشق او نیست عشق طوطی وار

نیست در ذات شیعه مکر و نفاق
اوست از مکر و حقه ها بیزار

دل شیعه لبالب از مهر است
شیعه چون غنچه ایست در گلزار

شیعه در روبروی دشمن دین
ذوالفقاری است سخت آتش بار

شیعه در روز، شیر غرنده
زاهد اشکبار در شب تار

شیعه در یک کلام و ختم کلام
شد خلاصه به حیدر کرار

شیعه یعنی تمام نیکی ها
اسوه ی شیعه احمد مختار...



یکشنبه 90 فروردین 7 | نظر بدهید

 

عید نو روز

عید نو روز است ساقی حس و حالم را مگیر
مقصدم دریاست لطفی کرده بالم را مگیر

قامتم در زیر بار عشق تو خم شد چو دال
ای الف قامت، تو قد همچو دالم را مگیر

آهوی چشم تو را تیر نگاهم کرد صید
جان عشق و عاشقی از من غزالم را مگیر

با غم عشق تو دلشادم، تو غمگینم مکن
جان ز من بستان ولی جانا ملالم را مگیر

سائلم اما گدای درگه پر مهر تو
نیست جایز راندن سائل، سئوالم را مگیر

فرصتی پیش آمده تا بوسه بارانت کنم
ناز کمتر، عشوه کمترکن، مجالم را مگیر

روزه ام افطار من قند لب شیرین توست
شیعه هستم، شیعه، پس رزق حلالم را مگیر

در کنار قامت سرو تو هستم معتدل
در کنارم باش ساقی اعتدالم را مگیر

من مدال عاشقی بگرفتم از دست علی (ع)
هر چه می خواهی بگیر، اما مدالم را مگیر...



جمعه 89 اسفند 27 | نظر بدهید

 

ساعت حساب

ساعت انشا گذشت، وقت حساب آمده 
وقت تامل در این، کهنه کتاب آمده

تشنه دیدار دوست، عاشق یار است و بس
لب بگشا تشنه لب، بهر تو آب آمده

گر قدمی برده ای راه به سوی صواب
مزد همان یک قدم ، بر تو  ثواب آمده

گر سر زلف نگار، دام نگاهت شده
جام لب لعل او ، پر ز شراب آمده

غرق به دریای عشق هرکه نشد بی گمان
مانده به راه است او، سوی سراب آمده

یک قدم ار سوی حق گام زنی بی گمان
حق به سویت با دو صد شمع و گلاب آمده

پیر، تو با عشق دوست تازه جوان می شوی
موسم پیری گذشت وقت شباب آمده

مقصد ما تا خدا، راه فقط راه عشق
ره سپر راه عشق، بر تو خطاب آمده

راه دراز است و در اول ره مانده ای
موسم کُندی گذشت، وقت شتاب آمده...



جمعه 89 اسفند 20 | نظر بدهید

 

بهار

شد فصل گل و سبزه و هنگام بهار است
اما دل من در گرو زلف نگار است

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
مرغ دل من در هوس دیدن یار است

مرغان چمن رقص کنان بر سر گلبن
مرغ دلم از هجر رخ یار فکار است

شهد است و شکر غنچه لبهای نگارم
بر آتش دل، بوسه به آن غنچه مهار است

می نوشم از آن لعل لب و شهد گوارا
این کار دل است این نه فقط حرف و شعار است

مرغی به چمن در هوس دانه و آب است
مرغی به هوای تو به هر کوی و دیار است

گر یار نباشد همه ی سال خزان است
با یار ولی فصل خزان نیز بهار است



یکشنبه 89 اسفند 15 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin