در این شب قدر ای خدا، شب زنده داری می کنم
شرمنده از کردار خود، تا صبح زاری می کنم
در این شب قدر ای خدا، آمد به سویت بنده ای
آمد به سویت بنده ی افسرده و شرمنده ای
در این شب قدر ای خدا، ورد لب من نام توست
امشب انیسم تا سحر، قرآن تو، پیغام توست
در این شب قدر ای خدا، من با تو گویم راز دل
لبریزم از جرم و خطا، از کرده های خود خجل
در این شب قدر ای خدا، با من مدارا می کنی؟
درد من دلخسته را، یارب مداوا می کنی؟
در این شب قدر ای خدا، چشم امیدم سوی توست
تنها دوای درد من، ای مهربان داروی توست
در این شب قدر ای خدا، با حال غمگین آمدم
با کوله باری از گناه، با جرم سنگین آمدم
در این شب قدر ای خدا، با دیده ای تر آمدم
با قلب لبریز عزا، از داغ حیدر(ع) آمدم
در این شب قدر ای خدا، قرآن بگیرم روی سر
من با تو نجوا می کنم ای دوست تا وقت سحر
در این شب قدر ای خدا، بی آبرویم پیش تو
تو مالک الملکی و من، بیچاره و درویش تو
در این شب قدر ای خدا، من با تو دارم گفتگو
گر چه گنه آلوده ام، دارم من از تو آبرو
در این شب قدر ای خدا، هستی تو غفّار الذّنوب
من پای تا سر عیبم و هستی تو ستّار العیوب
در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز جزا
بین من و تو واسطه باشد علی مرتضی(ع)
در این شب قدر ای خدا، من با حدیث اشک و آه
دارم امید آن که تو بر من نمایی یک نگاه
در این شب قدر ای خدا، عبدی خطا کار آمده
چون سیل اشک چشم او بر روی رخسار آمده
در این شب قدر ای خدا، ممنونم از مهمانیت
از لطف و احسان تو و از رحمت رحمانیت
در این شب قدر ای خدا، ورد لبم یا مصطفاست
گر من گنه آلوده ام، او شافع روز جزاست
در این شب قدر ای خدا، زهرا(س) مددکار من است
زینب(س) ز راه مرحمت پیوسته غمخوار من است
در این شب قدر ای خدا، باشد شفیع من حسن(ع)
ماه بنی هاشم(ع) دهد عز و شرافت را به من
در این شب قدر ای خدا، دستم به دامان حسین(ع)
با عابدین(ع) همناله ام، از داغ او در شور و شین
در این شب قدر ای خدا، با یاری آل عبا(ع)
یارب به حق باقر(ع) و صادق(ع) مدد فرما مرا
در این شب قدر ای خدا، در این شب ذکر و دعا
یارب به حق کاظم(ع) و حق علی موسی الرضا(ع)
در این شب قدر ای خدا، حق امام دین جواد(ع)
حق علی ابن الجواد(ع)، آن شافع روز معاد
در این شب قدر ای خدا، حق امام عسکری(ع)
حق امام مهدی(عج) و آن ذوالفقار حیدری
در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز حساب
خواهم ز تو امر فرج، فرما دعایم مستجاب