چراغانی همه هفت آسمان است
خراسان میزبان عرشیان است
بهاران آمد و فصل خزان رفت
از این پس این جهان چون گلستان است
گلی روییده در گلزار عالم
که رنگ و بوی اوچون زعفران است
به یمن مقدمش از هر مناره
بلند آوای زیبای اذان است
گل خنده به لبها زد شکوفه
که از حق شیعه را این ارمغان است
خدا را شکر تا روز قیامت
ولای او به سرها سایبان است
دوباره فصل بیعت با غدیر است
دوباره عید، عید شیعیان است
دوباره فصل روئیدن رسیده
دوباره عشق بازی رایگان است
درخت نا امیدی ریشه کن شد
گل امید، در هر بوستان است
ختام المرسلین(ص) در سجده ی شکر
به همراه امیر مومنان(ع) است
ز یمن مقدم شاه خراسان
دل زهرای اطهر (س) شادمان است
دوباره عید عید مومنین شد
دوباره عید عید عاشقان است
ز هر شهر و دیاری سوی مشهد
روان با پای دل صد کاروان است
ندارد شادمانی حد و پایان
از این پس شادمانی جاودان است
الا اهل جهان، ما را همین بس
که ما جسمیم و او بر ما چو جان است
همه هستی فدای نام نیکش
رئوف است و کریم و مهربان است
نه تنها حاکم اهل زمین است
که او فرمانده هفت آسمان است
قلم یارای وصفش را ندارد
که او مافوق توصیف و بیان است